سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آخرین مطالب
لینکستان
امکانات جانبی

ابزارهای کاربردی

لوگوی دوستان ما
پاورپوینت جنگ نرم
 
سلام به شما بازدید کننده گرامی،دعوت میکنم حتما از آرشیو پر محتوای وبسایت اتصارالحسین(ع)نوشهر دیدن فرمایید

 تبلیغات وبسایت........................  تبلیغات وبسایت

برای ورود به صفحه اصلی وبسایت انصارالحسین (ع) نوشهر ، اینجا را کلیک نمایید.

بسمه تعالی

تحلیل فیلم

نام فیلم : فرزند رزماری

سلام امروز می خواهم تحلیل یک فیلم در رابطه با شیطان پرستی را به سمع و نظر شما برسانم.

در سال 1968  میلادی ، رومن کلانسکی مرد و زنی را همسایه عده ای شیطان پرست می داند.شیطان پرسطان به مرد پیشنهاد می دهند تا همسر خود را به شیطان تقدیم و در قبال آن پول دریافت کند.رزماری همسر این مرد از شیطان فرزندی به دنیا می آورد.توسه اندیشه شیطان پرستی با نماد سازی های خاص و بی بندباری و آزادی بی پایان بدون برنامه سازنده ایجاد تغییرات اندیشه دینی و دشمنی کامل با ادیان الهی است.رزماری با چاقو وارد می شود تا فرزند به دنیا آمده را بکشد ولی در نهایت او هم راضی و خشنود از این ولادت می شود.در واقع اتصال به شیطان، بی نیازی از خدا را تدایی کرده است.این فیلم یکی از ترسناک ترین فیلم های تاریخ سینما است.

اولین هدفی که چنین فیلم هایی دنبال می کند این است که ایجاد انتقاد دینی ونوعی تشدد در روایت های آشوب دینی است که از این طریق می شود با استفاده از باورهای غلط و دروغین باورهای واقعی و راستین را زیر سوال برد.چنین فیلم هایی آثار مخرب زیادی دارند که کمترین آن این است که باورهای دینی واقعی و باورهای دینی غلط را در کنار یکدیگر به صورت یک بسته قرار می دهند که خیلی از مخاطبین در تشخیص واقعیات از دروغ ها یا به اصطلاح دین دچار مشکل و خطا می شوند و خواسته ها و نیازهای سازندگان فیلم را به عنوان حقایق تاریخی و مذهبی باور می کنند واز این طریق تردیدهای زیادی به باورهای راستین مخاطبان وارد می شود.

سینمای آمریکا با ساخت این گونه فیلم ها با عنوان فرزندان شیطان در زمین در واقع درپی نفی شیطان واقعی در ادیان الهی است. اما با این همه می بینیم مردم توجه خود را از معنویت از دست نداده اند.نکته مهم این است که وقتی حقایق در دروغ جلوه کند مردم از آثار مخرب آن در امان نخواهند بود.

در نهایت گفت که همه ما باید مواظب آثار مخرب این گونه فیلم ها باشیم.

 

نویسنده : مصطفی حسین پور سلیمانی

منبع : برنامه سیاست در سینمای آمریکا ،تهیه شده در شبکه خبر

 

 




:: برچسب‌ها: تحلیل فیل فرزند رزماری
نویسنده : مصطفی حسین پور
در تاریخ : پنج شنبه 92/3/30

بسمه تعالی

شرق شناسی و ارتباط آن با فیلم های آمریکایی

این بار مطلب دو بخشی است که بخش اول شرق شناسی و بخش دوم ارتباط آن با فیلم های آمریکایی است.

بخش اول :

در ابتدا باید تعریف علمی شرق شناس و شرق شناسی را برایتان بگویم.

هرکس به تدریس و نوشتن وپژوهش پیرامون شرق شناسی بپردازد؛ چه انسان باشد و چه جامعه

شناس یا مورخ یا زبان شناس؛ شرق شناس است ولی ایت میراث دانشگاهی در پیوند با معنایی عام

تر از شرق شناسی است و آن اینکه شرق شناسی شیوه و روشی در اندیشه است که بر پایه تمایز

هستی شناختی و معرفت شناختی میان شرق و غرب قرار دارد.

  

شرق شناسی می تواند به اختصار ، به مثابه شیوه و روشی پرداخته غرب برای سلطه و استعمار

شرق و حاکمیت بر آن بررسی شود.اگر شرق شناسی به منزله یک گفتمان بررسی نشود، هیچ گاه

نخواهیم توانست شاخه های بسیار منظمی را درک کنیم که از طریق آن ، غرب و فرهنگ غربی

توانست در حوزه های سیاسی و جامعه شناسی و عقیدتی و علمی، شرق شناسی را بازشناسی و

حتی بازآفرینی کند و آن را از نو به صورت پدیده ای مورد بازاندیشی قرار دهد.

 

مطالعات شرق شناسی دومرحله دارد که به اختصار می نویسم :

1.خاستگاه آن در پیوند با کلیسای اروپایی است وهدفش محافظت عقاید مسیحیت در برابر تهدیدات

ناشی از اندیشه اسلامی و برتری آن بوده است و شرق شناسی به خود حالت تدافعی ودرونی به خود

گرفت و این زمینه ای شد تا غربی ها تصویری نامناسب و نامقبول را به انسان های اروپایی نشان دهند

و آن ها را از عقاید اسلامی دور کنند.

2.پس از این مرحله دوره ای آغاز شد که می توان آن را شرق شناسی پیوسته به استعمار نامید؛ که

طی آن ، شرق شناسی چهره ای معطوف به بیرون به خود گرفت ودر کنار گرایش مسیحی گرانه خود،

رنگ وبویی سلطه مدارانه نیز پیدا کرد.از همان آغاز پژهشگران این عرصه سعی در ارائه تصویری دقیق از

واقعیت سرزمین های مورد مطالعه خویش به حکومت های مطبوع خود کردند تا بدین ترتیب، بتوانند بر

آن تحلیل ها با این جوامع برخورد کنند و برآنان سلطه یابند و به غارت منابع آنان بپردازند.

بخش دوم :

به طور کلی هرآنچه که به صورت فیلم و مستند و غیره در آمریکا و اروپا در مورد شرق و خاورمیانه و در

موضوعات مختلف ساخته شده و همه چیز را وارونه نشان داده یا آن را تحریف می کنند را می توان با

نوشته های بخش اول مرتبط دانست.باشد که همگان فریب این نیرنگ اروپاییان در مورد تحریف خودمان

را نخوریم.

 

منبع بخش اول : کتاب فرهنگ وتمدن اسلامی.

بخش دوم، جمع آوری کننده مطلب:مصطفی حسین پور سلیمانی.        




:: برچسب‌ها: شرق شناسی مطالعات شرق شناسی
نویسنده : مصطفی حسین پور
در تاریخ : چهارشنبه 92/3/22

Prometheus - 2012

ما از کجا آمده ایم؟

تحلیلی بر فیلم پرومتئوس اثر ریدلی اسکات

 

     این فیلمی ست که پرده از روایت انسان برای بدل شدن به ابرانسان برمی دارد، ابرانسانی که نه با مرگ خدا، که با کشتن، عبور  کردن و پشت سر گذاشتن او همراه است، با تاکیدی بر روح عصیانگر بشر در برابر قوانین، عبور کردنی که در یک نگاه با کشف (در پی کشف بودن، از ابعاد میکروسکوپی و جستجو در ژن ها تا ماکروسکوپیک و در فضا و زمان) ریشه ی نژادی اش همراه و همسو است، اما با نقص هایی گاه شعاری که گویا هنوز بشر از شریعت عبور نکرده است و هنوز با وجود تمام پیشرفت ها و اکتشافات به فانتسم مذهب باور دارد (یا حداقل این فانتسم در شکل نمادینش با اوست)، همچون صحنه ی ورود به اتاقی که در آن مجسمه ی سری از پرومتئوس نهفته است، که فضاسازی اش تا حدی القایِ فضاسازی یک کلیسا را دارد.

        عبوری که نیرویِ محرکه اش در پرسش هایِ بنیادین بشری نهفته است، از هراکلیتوس تا نیچه و از کوپرنیکوس تا اینشتین؛ ما از کجا آمده ایم؟ و به کجا می رویم؟ و در پایان این پرسش ها با پرسش جدیدتری نیز همراه می شوند؛ اینکه، دیگری از کجا آمده است؟ اما در اینجا منطق پرسش دوم تا حدی آشکار است، اما با فرافکنی ای که فیلم از آن در بی توجهی و پاسخ مجهولی که به آن می دهد (یکی از نقاط ضعف فیلم در یافتن پاسخ  برای این پرسش ها)، ما به سمت فناناپذیری و عبور از مرگ، یعنی دست یابی به بی مرگی و ابدیت حرکت می کنیم، یعنی آنچه که با توسعه ی علم و پیشرفت هایِ حاصله از پزشکی، ژنتیک و بررسی دی اِن اِی، حاصل می شود. اما این هم برای بشر کنجکاو ارضا کننده نیست، و ما چیزی بالاتر از آن را می طلبیم، یعنی خدا شدن، دستیابی به بهشت گمشده و مادر، با اُبژه ی بزرگ یکی شدن و او را به چالش کشیدن، آفریدن و عبور از آفریده شدن و عبور از مخلوق باقی ماندن یا مخلوقیت.

       در پرومته ریدلی اسکات پس از سه دهه بار دیگر به فضایِ فیلم هایِ علمی/تخیلی، همچون «بیگانه» بازگشته است، او با استفاده از امکانات سینمایِ سه بعدی، قصد دارد تا تماشاگرانش را شگفت زده کند. داستان این فیلم در حقیقت پیش درآمدی ست بر مجموعه ی فیلم هایِ «بیگانه»، حتی با تمام تلاشی که اسکات به خرج می دهد تا آن را به اثری مستقل بدل کند. شاید باید آنرا پنجمین قسمت از سری «بیگانه» دانست. در اینجا وسواس و دقتی که اسکات برای طراحی فضایی قرن بیست و یکمی و مملو از فناوری به کار می برد، تلاشی ست ستایش آمیز که به فیلم جلوه ای افسونگرانه می بخشد، او در این راه گروهی دانشمند را استخدام می کند تا براساس نظرات آنان دکورها و ابزار طراحی شوند. از مشکلات فیلم و ضعف نسبی آن نسبت به فیلم هایِ شاخصِ «بلید رانر» و «بیگانه»، از همین فیلمساز، می توان به عدم تعلیق کافی و استفاده از شخصیت هایِ تکراری (همچون کاراکتر دیوید که تکراری ست بر کاراکتر فیلم بلید رانر)، استفاده از افکت هایِ صوتی نابجا که برای پر کردن سکوت به کار می روند (در حالی که در خلا و فضایِ بیرون از سفینه صدا به هیچ وجه امکان انتاشر ندارد) و مقوایی بودن برخی از کاراکترها همچون پیرمردی که به دنبال جاودانگی ست، و همچنین ادعایِ فیلم در یافتن پاسخ هایی نیم بند برایِ پرسش هایی بزرگ، اشاره کرد. اما در مجموع فیلم در برخورد با اغلب منتقدان (منتقدانی همچون؛ جاناتان کروکر، پی تر برادشاو، یان ناتان) نظر مساعدی را کسب کرده است.

  

       پرومتئوس یا پرومته فیلمی ست که می توان آنرا از منظرها و چشم اندازهایِ گوناگونی مورد تحلیل قرار داد، از نگاه اسطوره شناسی تا نگاه فلسفی. میل به پذیرفتن دردها که با عصیان و میل به رهایی و سبکبالی همراه می شود، اما در نهایت رهایی کامل ناممکن است.

 

       آنچه که جهان هولوگرافیک از جایگاه مان در هستی به عنوان یک دال ترسیم می کند، در مواجه با مدلول بدل به هیچی و ویرانی می شود، یعنی مواجه با سوژه ای ناتوان و فانی همچون خود و آن هم با آفرینشی در جهتِ ارضایِ امیال خود و دستیابی به دیگری بزرگ، آنچنان که این جستجو معنایِ خود را در پایانِ فیلم و در بی پایانی اش (یا آغاز راهی نو) می یابد، اما با این توهم و شعار، که دستیابی به اتحاد با اُبژه ی بزرگ و معشوق همچنان ممکن است (اما در مکان و زمانی دیگر و با دستیابی به نامیرایی) اما در جایی دیگر نهفته است و این جستجو را از حالت خلاق و سبکبال آن بدل به امیدی در یافتن امری ناممکن و پایان پذیر می کند، یعنی آنجا که مازاد نمی آفریند و هر آن ممکن است با فرو ریختن این فانتسم توقف و مرگ دائمی اتفاق بیافتد. نمایش نقشه ی هولوگرافیک در برخی از سکانس هایِ فیلم بی شباهت به توصیفات «استیون هاوکینگ» از جهان، در کتاب «جهان در پوست گردو» نیست، همچنین در طراحی این سکانس ها از یکی از نقاشی هایِ «ژوزف رایت» الهام گرفته شده است، آنجا که یک دانشمند یک آسمان نمایِ مکانیکی را نمایش می دهد.

 

        این قیام بشر بر علیه پرسش هایش می باشد و بر علیه میل دیگری در به بند کشیدن و بندگی او، آنچنان که در سویِ دیگر می توان این میل و کنجکاوی به عبور و یافتن پاسخ برای پرسش ها را در شخصیتِ «دیوید» به عنوان دست ساخته ی بشری یا یک اندروید جست (– شخصیتی که درد و ناامیدی را در ظاهر احساس نمی کند، گویی او متعلق به عصر زرین است، اما بی آنکه احساس آزادی کند، در یک نگاه او به کامپیوتر هال 9000 در فیلم اُدیسه ی فضایی اثر کوبریک شباهت دارد – اما نه با آن ظرافت و خشم پنهان و نهان -، رازآمیز و ترسناک، که هر لحظه می تواند بر علیه منطق خالقش شورش کند، همچون خالقش بر علیه دیگری -)، اما با این تفاوت که او فریب نهفته در این فانتسم را به خوبی دریافته است و می داند که در این راه یافتن پاسخی قطعی ناممکن است و ناجی ای وجود ندارد، و رویارویی با سبب شکل گیری حیات از نوع انسانی و مواد ارگانیکی، که سبب این گونه از حیات در یکی از روزنه های کیهان شده است، می تواند مرگ و ویرانی را نیز در پی داشته باشد – بسیار فراتر از تولد -، زیرا آنجا ست که دیگر قدرت خالق و فانتسم او به پایان می رسد و او در بن بست خود اسیر می شود، زیرا مخلوقش یا همان فرزندش، قصد عبور از پدر یا همان خدا را دارد، از او فرا رَوی کرده و او را درنوردیده است. یعنی قصد عبور از سبب یا همان علت و بدل شدن خود به یک دال به جایِ مدلول را دارد. آنچنان که «دیوید» با این امید به ارباب پیرش که در جستجویِ نامیرایی ست (و حتی در این راه خود را برای مدتی منجمد و ایزوله می کند)، خدمت می کند تا به آن آزادی و رهایی دست یابد. او برخلاف اربابش که در پی جاودانگی ست، او بیشتر در پی یافتن روح و احساس است، کاتالیزوری  ست میان معنا و بی معنایی. اربابی که در پایان غرق در خوابی شیرین می میرد.

 

       در ابتدایِ فیلم گویی پرومته بر علیه زئوس (خدایِ خدایان) و دیگر ایزدان کوه اُلمپ قیام می کند، و آن ها نیز او را محکوم می کنند. آنجا که او برفراز پرتگاه و آبشار جعبه ی پاندورا را می گشاید و سبب فراز آمدن مصیبت هایِ دهشتناک از درون آن می شود، مصیبت هایی که در تمام سطح زمین نیز گسترانده می شوند، اما از نگاهی دیگر گویا از پس همین تجزیه شدن است، که حیات آغاز می شود و این کار می تواند مسیح گونه نیز معنا شود. بدبختی ای که در پایان و با مرگ پرومته، «دوکالیون» از میان جسد او متولد می شود و همچنان مداوم است.  

  

       پرومتئوس در اساطیر یونانی به مفهوم سرچشمه ی وجود بشری و انسانی معرفی می شود. او یکی از «تیتان ها» و فرزند «کلیمنه» دختر اقیانوس و «اطلس» بود. تیتان هایی که قیام می کنند و سپس به دست «زئوس» مجازات می شوند. پرومته کسی ست که پیشگویی هم می کند و در اینجا بدل به سفینه ای (خانه ای که تولید نیز می کند، یعنی کمال فناوری) می شود، که در طلب است تا با سفری اُدیسه وار به جستجویِ پرسش هایِ خود برخیزد (سفری که به خصوص  در یک چهارم شروع فیلم و جدا از آن تعلیق هایِ هالیوودی اش تا حدی به رازآمیز بودن فیلم 2001؛ یک اُدیسه ی فضایی اثر استنلی کوبریک می ماند، اما در سطحی به مراتب پایین تر از آن). پرسش هایی که تمام نسل هایِ بشری را و حتی تمام جانداران را درنوردیده است و همه در انتها ناگزیر به مواجهه با این پرسش و حالت تمنایِ نهفته در آن هستند و در نهایت پی بردن به دروغ خالق مطلق، نامیرا و بی نقص بودن خود و دیگری، و اینکه پاسخی نهایی برای این پرسش موجود نیست، و حتی بازگشت به صفر پیدایش و شروع دوباره نیز یک دروغ است. از میان خدایان یونانی آن که (همچون چند خدایِ دیگر؛ مانند «اپی منه») در تاریخ افسانه ای خاستگاه انسان نقش مهمی ایفا کرده است، می توان از پرومته نام برد. پرومته کسی ست که با مکر و حیله به جمع ایزدان اُلمپ راه می یابد و سپس انسان ها را علیه آنان می شوراند، گویی این آغاز راه  به سویِ ابرانسان شدن و گذر برای بشر است. گذر از آفریننده ی خود (در نگاه اساطیر یونانی)، یعنی پرومته. پرومته ای که خود نیز بر علیه ایزدان اُلمپ که تبار او یعنی تیتان ها را از میان برداشتند، شورش می کند. در اساطیر یونانی این پرومته بود که پیکر نخستین انسان را از خاک و آب و به گفته ی برخی با سرشک چشم خویش، نقش زد و «آتنا» روح و حیات را در آن پیکر بدمید. به نظر می آید که این آفرینش تنها پس از نابودی نخستین تبار انسان در توفان، به وقوع پیوسته بود. نظریات اخیر به راستی سرچشمه ای کهن تر و عالی تری به انسان نسبت می دهد. پیندار (شاعر غزل سرای یونانی و در قرن پنجم پیش از میلاد) می گوید: «آدمیان و ایزدان از یک خانواده اند؛ ما روح  حیات را از یک مادر فراپذیرفته ایم». پرومته خود انسان را می آفریند و خود نیز سبب خشم زئوس نسبت به انسان می شود، خشمی که پاسخش ویرانی ست. اما در اینجا بشر در فکر تجدید تبار انسان نیست، او در پی گذر از این تبار و فلج شدگی و همچنین دستیابی به نامیرایی،  خالق مطلق و خدا شدن است، حال آنکه فانتسمش در این نهفته است که خالق مطلقی وجود ندارد (و آن نیز یک دروغ است) و همگی تمنامند نسبته به دیگری می باشند  و راز و قدرتشان بر حول همین هیچی و پوچی نهفته است. یعنی آنجا که بشر به خالقش نیاز دارد، خالقش نیز به بشر و باور بشر به او نیاز دارد. شیشه ی عمر و راز زئوس (خدا و آفریننده ی پرومته) در دستان اوست، آنچنان که شیشه ی عمر و راز پرومته در دستان انسان می افتد.

 
       آلبر کامو در آخرین کتابش با عنوان آدم اول (که نیمه تمام نیز ماند)، به این موضوع از دیدگاهی فلسفی می نگرد. کتاب توسط منوچهر بدیعی به فارسی نیز ترجمه شده است. در حقیقت باید این رمان را رویکردی اتوبیوگرافیکال از زندگی و برخی از وقایع زندگی آلبر کامو دانست.

       سیر داستانیِ آن تأثیرگرفته از تجربه‌های شخصی نویسنده رقم خورده است. شباهت‌های زندگی کامو با زندگی ژاک کورمری (قهرمانِ اثر) گاهی آن‌قدر بالا می‌گیرد، که می‌توان دومی را رونوشتی از اولی دانست. اولین‌ بار چهره‌ی این شباهت آنجا رقم می‌خورد که ژاک بعد از 40 سال، برای اولین‌ بار بر سر قبر پدرش در فرانسه می‌رود. او در قبرستان سن‌بریو، بر سرِ سنگ قبر پدر نکته‌ای را درمی‌یابد که آغازگرِ ماجرای کتاب است: «ناگهان فکری به ذهنش رسید که تا ته دلش را لرزاند. خود او چهل سال داشت. مردی که زیر این سنگ دفن شده بود، و پدر او بود، از او جوان‌تر بود.» (ص 31 کتاب) این عین اتفاقی‌ست که برای کامو رخ داده است. کامو نیز، پدرش را در جنگ از دست داده بود، و زمانی که برای اولین ‌بار بر سرِ قبر پدر حاضر شد، این نکته را دریافت که اکنون از پدر خود پیر‌تر است. او این لحظه از زندگی‌اش را به‌طور دقیق در میان یادداشت‌هایش شرح داده است.

این نوشته  و نگاه فلسفی کامو به چالش های نهفته در زندگی، بعدها، بارها و بارها دستمایه ی اقتباس هایِ فراوانی قرار گرفته است و به نظرم این دغدغه ی فلسفی و موضوع را به بهترین و عمیق ترین شکل آن و در قالب یک داستان بیان می کند. یعنی آن آدم اول، یا همان آدم بی پدر و یا در جستجویِ مخلوق و پدر خود. موضوعی که تا حدی در این فیلم هم به عنوان تم و موتیف اصلی آن قرار گرفته است، اما نه با روایت مقتدرانه ی کامو. 

        گویی بشر نیز همواره و در جستجوی یافتن پدری (نمادین و سمبولیک) برای خود است.

 

 

نوشته ی: وحید شفقی

 

تهیه و تنظیم :مصطفی حسین پور سلیمانی

 

منابع استفاده شده:

کتاب اساطیر یونان – ف.ژیران – ترجمه ی دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور – انتشارات کاروان – 1387

 


::
برچسب‌ها  : نقد  و بررسی فیلم  , وحید شفقی  , ریدلی  اسکات  , نقد  و بررسی فیلم پرومتئوس اثر ریدلی اسکات  

 




:: برچسب‌ها: بررسی فیلم پرومتئوس اثر ریدلی پرمتئوس
نویسنده : مصطفی حسین پور
در تاریخ : سه شنبه 92/1/20

بسمه تعالی

تحلیل فیلم

نام فیلم:هری پاتر                    قسمت: اول

محصول:کشور انگلستان         

مقدمه:

از این که قسمت به قسمت باید بنویسم فقط به دلیل است که شما خواننده های محترم خسته نشوید و الا توانایی تحلیل هر هشت قسمت را دارا هستم و باید این را اضافه کنم که شاید تمامی تحلیل ها را در پست های متداول ارسال نکنم.

تحلیل اصلی :

در این باید که فقط صحبت ذر مورد جادوگری است و در تمامی هشت قسمت خدا ودین و مذهب هیچ جایی در میان دروس درسی دانش آموزان ندارد یعنی در کل باید گفت که خدا و دین ومذهب مورده اند یا اصلا وجود خارجی ندارد، جهان دیگر وجود ندارد ومرگ در میان آن دانش آموزان و اساتید حادثه ایست که می شود به راحتی از کنار آن گذشت ، این خود انسان است که می تواند همه چیز را به وجود آورد.مدرسه در قسمت های بعدی در حقیقت برای هری و دوستانش تبدیل به یک پایگاه دینی و سیاسی برای آن ها می شود که هری بتواند در آن قدرت نمایی بکند.

تحلیل دوم :

در ابتدا باید بگویم که هیچ جادو یا جادوگری وجود ندارد که بگوییم که این فیلم بر پایی آن ساخته شده باشد.قبل از تحلیل محتوای فیلم بهتر است که شما را با وسیله اصلی جادوگران در این فیلم آشنا کنم. حتما شما با واژه هالی وود  مواجه شده اید باید بگویم که معنای فارسی آن چوب مقدس است ولی این کلمه اگر برای آمریکایی ها برای سینمایشان به کار رود معنای آن می شود صنعت مقدس ولی باید بگویم که چوبی که در این فیلم مورد استفاده قرار گرفته در حقیقت همان چوب مقدس  معنای  همان کلمه هالی وود  می باشد در حقیقت نوری که از چوب ها بیرون می آید حالا با رنگ های مختلف همان هالی در کلمه هالی وود است.

در این فیلم پسری راس کار می آید که جادوگری و رهبری و برتری و پیروزی از همان زمان طفولیت در خون او وجود دارد که در واقع باید بگویم که هری پاتر را مانند قهرمان فیلم نابودگر خیلی توهین آمیز و زیرکانه به جای امام زمان (ع) جا زده اند زیرا که امام زمان (ع) از همان زمان بچگی یعنی از سن پنج سالگی به امامت برگزیده شد، می بینید که چقدر این نقشه را زیرکانه در فیلم پنهان کرده اند که این نوشته من در قسمت هفتم بیشتر نمایان تر می شود.

حال برسیم به زمانی که هری وارد مدرسه شده است و قرار است گروه بندی شود، کلاه جادویی به او می گوید که بهتر است به گروه مارها برود ولی او می خواهد به گروهی غیر از گروه مارها برود در حقیقت کارگردان می خواهد از همان ابتدای قسمت اول چهره ی ادم بده و خوب داستان را به همه نشان بدهد.

در ادامه این قسمت هری سعی می کند که راز سنگی که در اول فیلم نشان داده می شود را بفهمد پس به همراه دو دوست خود به به زیر زمین رفته تا آن سنگ را بیابد تا آنکه به ولدمورت که خود در جسم یکی از اساتید قرار داده بود مانند یک انگل می رسد که می خواهد سنگ را از هری پاتر بگیرد تا دوباره به این جهان بازگردد در واقع کارگردان می خواهد بگوید که این که انسان پس از مرگ نمی تواند به این جهان بازگردد دروغ است که در حقیقت کارگردان می خواهد با همین یک سکانس در همین آغاز فیلم بگوید که خدا وجود ندارد پس جهان دیگری هم وجود ندارد و روح انسان پس از مرگ می تواند به کالبد خود باز گشته و زنده شود و می خواهد بگوید چون این حرف ها یعنی خدا هست، جهان آخرت هست در قرآن آمده ، قرآن دروغ است ولی همه ما خوب می دانیم که همه چیز هایی که در اطراف ما وجود دارد ودانشی که در ذهن ما است همه از عنایات خداوند است وباید بگویم که خدا هست ، جهان آخرت هم هست و قرآن هم کلام خداست و راست گفت خداوند بلندمرتبه و بزرگ.

در آخر به یاد جمله از فیلم آخرین سامورایی می گویم که( اگر می خواهی دشمن خود را شکست دهی آن را خوب بشناس).

                                                                                                نویسنده :مصطفی حسین پور سلیمانی 




:: برچسب‌ها: هری پاتر- تحلیل فیلم
نویسنده : مصطفی حسین پور
در تاریخ : چهارشنبه 91/11/18

بسمه تعالی

توانمندی های ایران

پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا آغاز جنگ تحمیلی ایران فرصت چندانی برای پیشرفت در تمامی عرصه ها را نداشته است ولی آغاز جنگ تحمیلی فرصتی طلایی بود برای ایران که تمامی همت خود را جمع کند تا در عرصه رقابتی با سایر رقبا (بلوک های غرب وشرق) عقب نباشد.پس از پایان جنگ ایلات متحده آمریکا فکر کرد که می تواند با ایجاد تحریم ها و قطع رابطه با ایران،دولت و مردم را در تنگنا قرار دهد و آن ها را به جان هم بیندازد ولی نمی دانست که مردم ایران ستون های این کشورند وهیچ گاه جز اندک شماری خوارج به دولت وخصوصاً رهبری خیانت نمی کنند.

حال به تعدادی از پیشرفت های ایران در دو دهه هشتاد تا پایان بهمن سال نود ویک اشاره می کنیم:

1.آغاز بکار دانشمندان ایرانی برای ساخت نیروگاه اتمی و انرزی صلح آمیز هسته ای.

2.موفقیت دانشمندان هسته ای ایران برای دست یابی به غنی سازی اورانیوم کمتر از پنج درصد.

3.از سرگیری فعالیت غنی سازی اورانیوم برای دست یابی به اورانیوم با درصد بیشتر از پنج درصد برای مصارف پزشکی و دارویی در سال هشتادو چهار.

4.ساخت دارو های انواع بیماری های خاص و اندام های مصنوعی .

5.آغاز فعالیت های ساخت وپرتاب ماهواره به فضا برای دست یابی ایران به فضا و پیوستن به کشور های دارنده این توانایی.

6.پرتاب موفقیت آمیز دو ماهواره به فضا و پرتاب ماهواره حاوی کپسول موجود زنده.

7.توسعه صنعت نظامی و ساخت سلاح های دریایی وزمینی و هوایی برای صیانت از مرزهای آبی و خاکی و هوایی.

در آخر باید بگویم که توسعه توانمندی های ایران تا همین زمان وتا همین موارد پایان نخواهد یافت بلکه به کوری چشم حسودان از این به بعد هم ادامه خواهد داشت.

      منبع:اخبار                                                                                        

                                                                                             نویسنده:مصطفی حسین پور سلیمانی

                                                                         



نویسنده : مصطفی حسین پور
در تاریخ : شنبه 91/11/14

بسمه تعالی

علل خشونت در کشور آمریکا

همه ما بارها شنیدیم که آمریکا ادعای فرهنگ ودموکراسی می کند ولی با حوادس تلخ و دلخراش که از چند سال قبل در آن کشور رخ داده این ادعا نقض شده است.حال به علل این حوادث می پردازیم.

علل هایی چون :   1.نژاد پرستی و دینی ومذهبی       2.اجتماعی واقتصادی     3.بازی های رایانه ای وفیلم

1:در کشور هایی چون آمریکا و انگلستان ، انسان هایی هستند که از کشورهایی چون هند و پاکستان وغیره مهاجرت کرده اند زندگی می کنند که به دلیل این که با خارجی ها از نظر رنگ و فرهنگ تفاوت دارند به دست آن ها کشته می شوند. برای مثال حمله به کلیسای سانسکریت های هندی در آمریکا.

2:این علل می تواند یکی از علل های قوی در مورد کشتارهای اخیر در امریکا باشد، برای این که در آمریکا مردم از نظر اقتصادی به سه دسته : ثروتمند ،متوسط رو به ضعیف وزیر خط فقر تقسیم می شوند که علل بعضی از کشتارهی درون خانوادگی یا غیر از آن اعتراض به همین تفاوت های اقتصادی است ولی نباید از علل اجتماعی چشم پوشی کنییم که بیشتر این خشونت ها در داخل خانواده و حتی دوستان وهماسیه ها است. برای مثال کشتار اخیر در مدرسه ابتدایی در سال 2012 .

3:شاید بگویید که این دلیل چه ربطی به موضوع ما دارد ؟ باید بگویم که  این دلیل باعث آسیب به کودکانی می شود که استفاده از آن بازی برای سنین آن ها مجاز نمی باشد، در این بازی ها وقتی بازیکنی که کودک شما آن را هدایت می کند کشته می شود دوباره از جایی که آن بازی یا آن مرحله سیو شده زنده می شود پس آگر من هم یک اسلحه در دست بگیرم و بکشم و کشته شوم همه چیز به حال اول خود باز می گردد ، فیلم های اکشن وتخیلی که برای کودکان حکم سم را دارد می تواند جایگزین همین بازی ها شود ، البته این به این معنا نیست که کودکان و فرزندان ما نباید هیچوقت بازی رایانه ای یا فیلم تماشا کنند بلکه باید در همه حال حواسمان به آن ها باشد.

 

 

                                                                                                   نویسنده :مصطفی حسین پور سلیمانی




:: برچسب‌ها: خشونت کشتار در آمریکا جنون آدم کشی در آمریکا
نویسنده : مصطفی حسین پور
در تاریخ : پنج شنبه 91/11/5

بسمه تعالی

تحلیل اصلی فیلم جنگ ستارگان برگرفته از تحلیل کارشناسان

1)موضوع اصلی فیلم ایجاد قرقه ای جدید در میان جوانان و دوری از خداوند متعال می باشد. این فیلم در واقع عاملی است برای جدایی از دیگر ادیان که می خواهد جوانان را به سمت باورهای جدید و غربی گونه بکشاند. فضای فیلم وگفته های کارگردان گویای این حقیقت است.

2)مراکز عملیاتی و تجمعات آن ها نه آنکه مرکز فرماندهی وجنگی آن ها باشد، بلکه مرکز دینی و مذهب آن هاست .

3)در صحنه ای از قسمت ششم می بینیم که موجود فضایی می میرد وبه سرعت جسد تجزیه می شود ، در حالی که جسد پس از طی سه روز تازه شروع به پوسیدگی می کند، در سکانس های جنگی یا در سامانه ها انسان ها بدون ماسک در فضا حرکت و به نبرد می پردازند ،در حالی که موجودات فضایی هستند که از ماسک در نبرد های جنگی استفاده می کنند که این موارد گویای نقص قوانین زیست شناسی وکیهان شناسی ونجوم می باشد. پایان بخش اول.

موارد کلی فیلم جنگ ستارگان:

1)تفسیر غربی ها از آیات قرآن کریم مبنی بر وجود موجودات فضایی در کرات دیگر .

2)نبرد سیاسی بین آمریکا وروسیه در مورد سامانه موشکی .

3)مظلوم قرار گرفتن آمریکا با ساخت این گونه فیلم ها .

4)قدرت نمایی آمریکا از لحاظ ادوات نظامی و فیلم سازی .

5)این یک فیلم آخدالزمانی است .

توضیحات اولیه :

در این فیلم از ماکت هایی استفاده شده که بیانگر آن است که در کرات دیگر هم موجودات فضایی هم وجود دارد ، که کارگردان با ساخت این نوع ماکت ها می خواهد بگوید که آنچه را که قرآن کریم گفته است منظور این موجودات است در حالی که قرآن کریم هرگز نگفته است که موجوداتی که در کرات دیگر هم وجود دارند حتما همین ماکت های نشان داده شده در فیلم هستند.

کلمه سامانه:

معنای لغوی این واژه دفاع کردن می باشد.اگر در فیلم گفته شود به فلان سامانه برویم ، در حقیقت به معنای آن است که به فلان سامانه موشکی برویم .

دو کلمه امپراطوری و جدای :

در بعضی وقت ها می توان با کلمات چنان راحت بازی کرد وتغییر داد که هیچ کس متوجه آن نشود، این دو کلمه را اگر از صافی رد کنیم ،خروجی آن دو کلمه می شود که کارگردان آنرا در جریان فیلم تغییر داد وآن دو کلمه چیزی نبودند جز (فدراسیون و حزب آزادی خواه وجدایی طلب آمریکا)که در حقیقت می شود دو کشور آمریکا و روسیه‌‌ ، که دعوای سامانه موشکی این دو کشور برمی گردد به دو سال قبل از کلید خوردن قسمت اول فیلم.

در کل باید گفت که ساخت این گونه فیلم ها فقط برای جنگ روانی و پرکردن مغز جوانان وخصوصا بچه ها می باشد.

در آخر می گویم که من نمی گویم که این گونه فیلم ها را نبینید یا نبینند بلکه می گویم که بدانید که چه می بینید یا می بینند.

 

نویسنده :مصطفی حسین پور سلیمانی

منبع دونکته اول بخش اول : تحلیل قبل از فیلم .



نویسنده : مصطفی حسین پور
در تاریخ : سه شنبه 91/5/17

بسمه تعالی

تحلیل فیلم

نام فیلم:Terminator

محصول:آمریکا

تعداد قسمت:  4

مقدمه:

فیلم چهار قسمتی ترمیناتور از دهه 90 در آمریکا کلید خورد.معنای این فیلم نابودگر نمی باشد، بلکه در حقیقت اتمام کننده یا خاتمه دهنده معنای درست آن است.

اگر به عمق فیلم رجوع کنیم متوجه قرار دادن زیرکانه و تو هین آمیز قهرمان فیلم (جان کانر ) در جایگاه امام زمان (ع) می شویم. در ادامه هر نکته از فیلم ارتباط آن با امام زمان (ع) را برای شما خواهم نوشت.

تحلیل نکته های قسمت اول:

1)در ابتدا ربات نابودگر می خواهد جان کانر را قبل یا به محض تولد آن را از بین ببرد ، مانند حضرت مهدی (ع) که می خواستند آن حضرت را به مخض تولد به شهادت برسانند.

2)در ادامه ربات نابودگر می خواست مادر جان را بکشد ودر این راه با صدمات فراوان روبرو شد ولی موفق به انجام ماموریت خود نشد واز بین رفت ، مانند حضرت مهدی (ع) که سربازان موفق نشده بودند که ایشان را به محض تولد بکشند در به در به دنبال ایشان گشتند تا ایشان به محض رویت به شهادت برسانند.

3)در پایان این قسمت دیده نشد که پچه به دنیا امده است یا نه ، که نشان دهنده این است که بچه به محض دنیا آمدن مخفی شده است مانند به دنیا آمدن حضرت که ایشان بعد از تولد ایشان به غیبت صغرا رفتند.

جمع بندی تحلیل: در این قسمت نشان داده شد که ربات ها می خواستند که موجودی که هنوز وجود خارجی ندارد را بکشند ودر کار خدا و زمان وآینده اخلال ایجاد کنند ولی انسان این توانایی را دارد که با در اختیار داشتن قدرت اراده وتفکر واختبار بر هر چیزی غلبه کنند.

تحلیل نکته ها‍ی قسمت دوم:

قبل از هر چیز این نکته حائز اهمیت است که اساس قسمت های 2و3 حول محور کلمه ای به نام (روز رستاخیز) می چرخد. ممکن است از این به بعد ارتباط چندانی معنای فیلم با خود شخصیت والای امام(ع) نداشته باشد ولی ارتباط زیاد مخالف آمیزی با دین مبین اسلام داشته باشد.

1)در این قسمت جان بالاخره پس از مدت کوتاه 13 سال وارد جامعه می شود ولی جانش همپنان توسط ربات های نابودگر مورد خطر  است مانند حضرت مهدی (ع) که در غیبت بودند بطور پنهانی با معتمدان خود صحبت می کر دند.

2)در این قسمت مادر جان وخود جان سعی دارند با از میان بردن یک تراشه و یک دست مکانیکی مانع از به وجود آمدن ربات ها و روز رستاخیز شوند . ولی همه ی ما می دانیم که دخالت در کار خدای متعال غیر ممکن است و انسان به هر دری بزند نمی تواند جلوی آخرت را بگیرد چون آخرت امری حتمی وهمه ی انسان ها روزی با آن روبرو خواهند شد.

3) ئر این قسمت جان بعد از یک حمله دیگر برای یک مدت طولانی غیبش می زند و هیچ رد و نشانی حتی یک پرونده پزشکی به نام او هم پیدا نمی شود.مانند حضرت مهدی (ع) که به غیبت کبری رفتند.

تحلیل قسمت های سوم و چهارم:

1)در این قسمت ربات خطر تاکی برای نابودی حتمی جان و سایر کسانی که قرار است با ربات ها بجنگند به گذشته اعزام شده است. ربات دیگری آمد تا جان آن افراد را نجات دهد ولی موفق به نجات 2 نفر می شود جان و یک زن . پدر آن زن یک زنرال آمریکایی است، سیستمی را به نام شبکه آسمانی احداث می کند که آن ربات خطر ناک با وارد کردن یک ویروس عملکرد آن دستگاه را وارونه کر د و انسان ها به وسیله ابزارها وسلاح های خود کشته شدند. و در قسمت آخر ، این انسان ها هستند که پیروز می شوند.

تحلیل:

قسمت سوم این فیلم در سال 2003 میلادی همزمان با جنگ آمریکا علیه عراق اکران شد ، در این قسمت امریکایی می خواستند با ساخت این شبکه و سلاح های جدید قدرت خود را به رخ دیگر کشور ها بکشند وتمامی رایانه ها و شبکه های الکترونیکی را در اختیار خود بگیرند ، ولی با وارد شدن آن ویروس در شبکه این بنده های ماشینی بودند که علیه آفرینده های خود سلاح کشیدند و آن ها را نابود یا اسیر کردند. در قسمت آخر کارکردان می خواست تقابل یک انسان واقعی با یک انسان نصف ماشینی ونصف انسان را نشان دهد که چه فرقی میان این دو وجود دارد. آن است که در انسان ها چیزی به اسم احساس وجود دارد که در ربات ها اصلا وجود ندارد.

در پایان باید گفت که نمی کویم که این چنین فیلم ها را نگاه نکنید ولی بدانید چه می بینید.     تا بعد.

                      

تهیه و تدوین: مصطفی حسین پور سلیمانی







:: برچسب‌ها: تحلیل ,فیلم ,Terminator,تحلیل ترمیناتور,آمریکا
نویسنده : مصطفی حسین پور
در تاریخ : یکشنبه 91/4/11
<      1   2      
 
لینک دوستان ما
نویسندگان
آرشیو مطالب
تبلیغات
سایت های مفید