سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آخرین مطالب
لینکستان
امکانات جانبی

ابزارهای کاربردی

لوگوی دوستان ما
پاورپوینت جنگ نرم
 
سلام به شما بازدید کننده گرامی،دعوت میکنم حتما از آرشیو پر محتوای وبسایت اتصارالحسین(ع)نوشهر دیدن فرمایید

 تبلیغات وبسایت........................  تبلیغات وبسایت

برای ورود به صفحه اصلی وبسایت انصارالحسین (ع) نوشهر ، اینجا را کلیک نمایید.

بنیان گذاران فرقه واقفه و ادعاگران مهدویت

فرقه



همان گونه که در مقاله گذشته با عنوان « مهدویت در واقفیه» اشاره شد، در عصر امام صادق علیه السلام و پس از آن در عصر امام کاظم علیه السلام نهادی با عنوان وکالت با تدبیری خاص به وجود آمد. این نهاد، با شرایط ویژه در جامعه شیعی فعالیت می‌کرد که در صورت عدم دسترسی شیعیان به امام، آن‌ها در شهرهای مختلف، ضمن رسیدگی به مشکلات اعتقادی، سیاسی و مالی شیعیان، وجوه مالی مردم را جمع آوری کرده، دور از دید حکومت، آن اموال را به دست امام می‌رساندند. این مسأله در دوران امام کاظم علیه السلام به سبب زندانی شدن‌های مکرر امام با مشکلاتی روبه رو شد و مقداری از آن اموال در دست وکیلان باقی ماند. (صدوق، 1385: ص235؛ طوسی، 1411: ص64)

در منابع، نام سه تن از وکلای امام کاظم علیه السلام آمده است. در این باره از یونس بن عبدالرحمن نقل شده است:

مات ابو ابراهیم(امام کاظم علیه السلام) و لیس من قوامه أحد إلا و عنده مال کثیر کان عند زیاد بن مروان القندی سبعون ألف دینار و عند علی بن ابی حمزه ثلاثون ألف دینار. (صدوق، 1404 الف: ج1، ص113؛ طوسی، 1348: ص368) که اشاره دارد بر اینکه نزد مقادیر زیادی (بالغ بر سی هزار دینار) از اموال امام در نزد این وکلا بوده است.

بر اساس همین گزارش است که علامه مجلسی می‌نگارد:

فروی الثقات أن أول من أظهر هذا الاعتقاد (واقفة) علی بن ابی حمزة البطائنی و زیاد بن مروان القندی و عثمان بن عیسی الرواسی. (مجلسی، همان: ج48، ص251)

از راویان ثقه گزارش شده است که اولین افرادی که اعتقاد واقفیه را اظهار داشتند علی بن ابی حمزه بطائنی و زیابن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی بوده اند.

شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بعد از سال‌ها در زندان و نوع خفقانی که وجود داشت، سبب شد شهادت آن امام برای بسیاری از شیعیان مخفی بماند؛ به همین دلیل وقتی بنیان گذاران واقفه خبر شهادت حضرت را شنیدند، با انتخاب این سیاست از این که به عنوان وکیل امام شناخته می‌شدند، سوءاستفاده کرده و همان زمان بدون از دست دادن فرصت با طرح مسأله مهدویت ایشان، شهادت آن حضرت را انکار کردند

از آنجا که واکاوی تمام شخصیت‌های مؤثر در جریان پیدایش و تداوم واقفه، از عهده این نوشتار خارج است، تنها به مطالبی اندک از شخصیت سه نفر که نقش اصلی را در بنیان گذاری فرقه واقفه داشته‌اند، اشاره می‌شود:

1. ابوالحسن علی بن ابی حمزه بطائنی: وی نخستین فردی است که نامش به عنوان بنیان گذار واقفه ذکر شده است. او از اصحاب امام صادق و امام کاظم (علیهما السلام) بود و در زمان زندانی شدن امام هفتم علیه السلام به عنوان فرد مورد اعتماد و وکیل آن حضرت فعالیت می‌کرد؛ اما پس از شهادت حضرت در امامت آن حضرت توقف کرد و امامت فرزندش امام رضا علیه السلام را منکر شد. (نجاشی، 1416: ص249)

در منابع روایی شیعی، حدود 545 روایت از او نقل شده است. (خویی، همان: ج12، ص248) آثار علمی او کتاب الصلاة، کتاب الزکاه، کتاب التفسیر و کتاب جامع در ابواب فقه ذکر شده است. (نجاشی، همان: ص248) علمای رجال دربارة وثاقت او اظهارنظرهای متفاوت کرده‌اند که برخی در عین فاسد المذهب بودنش او را در نقل حدیث، راست گو دانسته و برخی به سبب انحراف اعتقادی اش او را کذاب و ملعون ذکر کرده‌اند. (حلی، 1417: ص362؛ خویی، همان: ج12، ص 248)

2. زیاد بن مروان انباری قندی: کنیه اش ابوالفضل یا ابوعبدالله و یکی از بنیان گذاران واقفه و جزء یاران امام صادق و امام کاظم علیهما السلام ذکر شده است. پس از شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام در امامت آن حضرت توقف کرد و از امامت امام هشتم علیه السلام سر بر تافت. (نجاشی، همان: ص171) او از افرادی بود که در زمان امام صادق علیه السلام با آن حضرت رابطه فراوان داشت. (طوسی، 1411: ص37) از او نقل شده است: روزی نزد امام کاظم رفتم به فرزندش (امام رضا) اشاره نمود و فرمود: «کتاب او کتاب من و سخن او سخن من است». (طوسی، همان: ص37) زیاد بن مروان از امام صادق و فرزندش امام کاظم علیهما السلام روایات زیادی نقل کرده است. (خویی، همان: ج8، ص326) همچنین او در زمان امام هفتم وکیل آن حضرت در کوفه تعیین شده بود؛ اما بعد از آن حضرت، به انحراف عقیده مبتلا شده، یکی از ارکان واقفه گردید. (حلی، همان: ص349)

3. عثمان بن عیسی: فرد دیگری که به عنوان ضلع سوم بنیان گذاران واقفه در کنار دو نفر پیشین نام برده شده است ابو عامر کلابی، عثمان بن عیسی می‌باشد. او از یاران مورد اعتماد امام کاظم علیه السلام و وکیل آن حضرت در مصر بود و مرتکب خیانت در اموال امام شد. (حلی، همان: ص382)

او پس از امام کاظم علیه السلام شهادت آن حضرت را منکر شده، درباره ی آن حضرت ادعای مهدویت کرد. به همین دلیل، حضرت رضا علیه السلام او را لعنت می‌نمود و شیعیان خود را به لعن او امر می‌کرد. (ابن داوود، 1392: ص258)

  ادامه مطلب...


:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,

نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : پنج شنبه 91/3/25

آخر الزمان و ابزارهای شیطان!

آخرالزمان

اگر دوره آخرالزمان را دوره سلطه فرهنگ شیطانی بنامیم، سخن به گزاف نگفته ایم؛ دوره ای که شاخص عمومی جهت گیری ها و حرکت ها به سمت اهداف، منویات و برنامه های شیطانی است. چند قرنی است، شعار « خدا مُرد» نیچه سرلوحه برنامه ریزی ها و استراتژی ها شده است؛ اما در این میان برخی از خلقیات و رفتارهاست که بیش از دیگر رفتارها و منش ها مورد اقبال و توجه قرار گرفته است. در اینجا نگاهی اجمالی به دنیای اطراف خود می اندازیم:a

تفاخر

دیدیم شیطان در ابتدای نافرمانی خود در برابر خداوند چنین گردن کشید که من بهتر از اویم مرا از آتش آفریده ای و او را از گِل. این خُلق از اهم خلقیات آخر الزمانی مردم شده و افراد با تمام قوا به دنبال خود برتر نمایی در مقایسه با دیگران افتاده اند. آنچه در پی تکاثر و زیاده طلبی اتفاق می افتد و در واقع زمینه ساز ظهور رفتار زیاده خواهی در انسان می شود، گاهی خود حب دنیاست؛ ولی در بسیاری از موارد در مقایسه با داشته های دیگر و فخر فروشی به آنها معنا پیدا می کند. انسان ها زیاده خواه می شوند تا به دیگران فخر بفروشند که ما بیشتر از شما داریم و از این جهت بالاتر از شماییم.


حرص، زیاده خواهی و تکاثر

تکاثر یا زیاده خواهی در حالتی اتفاق می افتد که شخص بیش از آنچه را نیاز دارد، طلب و برای به دست آوردن آن تلاش کند. آسیب های ناشی از تکاثر به حدی است که یک سوره از قرآن به آن اختصاص یافته و درجایی دیگر نیز مصداق حیات دنیوی خوانده شده و چنین آمده:

« اعملوا انما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد کمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتراه مصفرا ثم یکون حطاما و فی الاخره عذاب شدید و مغفره من الله و رضوان و ما الحیاه الدنیا الا متاع الغرور؛

بدانید که زندگی دنیا، در حقیقت، بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی شما به یکدیگر و فزون طلبی در اموال و فرزندان است. [مثل آنها] چون مثل بارانی است که کشاورزان را رُستنی آن [ باران] به شگفتی اندازد. سپس [ آن کشت] خشک شود و آن را زرد بینی، آن گاه خاشاک شود و در آخرت [دنیا پرستان را ] عذابی سخت است و [م?منان را ] از جانب خدا آمرزش و خشنودی است و زندگانی دنیا جز کالای فریبنده نیست.»

از جمله ابزارهایی که با آن تنوع طلبی، معنا و مصداق می یابد، فرهنگ مُد است. از مد می توان به تقلید جاهلانه و جهالت مدرن یادکرد که شخص بی توجه به نیاز، ضرورت ها و حتی علاقه و سلیقه خود، صرفاً بر اساس آنچه مدسازان یا ابزارهای تبلیغاتی برای او تعریف می کنند، مطلوب و محبوبش می شود

مفهوم سرمایه با مجموعه تحولاتی که در پی رنسانس داشته بارزترین مصداق تکاثر است.

یکی از ویژگی های جالب دنیا که در آیات و روایات به آن اشاره شده اعتباری و غیر واقعی بودن دنیاست. با توجه به سلطه جدی فضای مجازی و سایبری بر زندگی ها در این روزها، زندگی های مردم سراسر زمین به سمت مجازی شدن پیش می رود و خودنمایی و زیاده طلبی ها در این عرصه معنی می شود. انسان ها تمام تلاش خود را می کنند که با چپاول اموال و ضایع کردن حقوق دیگران، دزدی و سرقت، آمیختن حلال و حرام، نپرداختن حقوق واجب، مانند خمس و زکات یا پرداختنی های لازم و موظف مانند صدقه، صرفاً به دنبال افزودن صفرهای حساب های خود در بانک ها هستند.

  ادامه مطلب...


:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,

نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : پنج شنبه 91/3/25

مدعیان دروغین مهدویت در تاریخ

مهدویت


سابقه ی مهدویّت در اسلام به عصر نبوّت برمی گردد. از همان عصر نبوّت به دنبال روایات متواتر نبوی درباره ی مهدی امّت، وعدة ظهور ـ پس از غیبت ـ نجات بخشی و عدل گستری جهانی او و اینکه از نسل پیامبر(ص) و هم نام و هم کنیة او خواهد بود، مسلمانان با مسئلة مهدویّت آشنا بودند و این، یک باور عمومی بود و نوعی انتظار برای تحقّق این پیش گویی نبوی در جامعه وجود داشت.
پس از رحلت رسول خدا(ص)، وعده ی ظهور مهدی موعود(عج) توسط ائمة معصومان(علیهم السلام) نیز استمرار یافت و مورد تأکید و تبیین بیشتر قرار گرفت و محدّثان فریقین، این احادیث را سینه به سینه و نسل به نسل منتقل کردند؛ بدین گونه در عصر ائمه(علیهم السلام) هم به صورت امری مسلّم و مورد پذیرش عمومی درآمد.

نگاهی به تاریخ اسلام نشان می دهد که در طول زمان افرادی جاه طلب و سودجو ادّعای مهدویّت کرده اند، یا گروهی از عوام، افرادی را مهدی پنداشته اند، این پندار دقیقاً از همین جا ناشی شده که موضوع مهدویّت و اعتقاد به ظهور یک منجی غیبی، در میان مسلمانان امری مسلّم و مورد قبول بوده است و چون نام یا برخی از نشانه های آن حضرت با مشخّصات برخی از مدّعیان یاد شده، تطبیق می کرده، آنان از این موضوع سوءاستفاده کرده، خود را مهدی قلمداد می کردند. گاهی خود آنان ادّعایی نداشته اند؛ امّا برخی از عوام النّاس از روی نادانی یا شدّت ستم و بیدادگری حکومت ها، یا عجله ای که در ظهور مهدی داشته اند، یا به علل دیگری بدون آنکه در مجموع نشانه های حضرت و انطباق آنها با مدّعیان مهدویّت دقّت کنند، به اشتباه، آنان را مهدی موعود تصوّر می کردند. به عنوان مثال، گروهی از مسلمانان، محمّدبن حنفیّه را چون هم نام و هم کنیه یپیامبر(ص) بوده، مهدی پنداشته و بر این باور بوده اند که او نمرده، غایب است و بعداً ظاهر می شود و بر دنیا مسلّط می گردد.(1)

البتّه مدّعیان مهدویّت، چه در گذشته و چه در عصر حاضر، به طور عمده دو دسته بوده اند:

1. کسانی که صرفاً مدّعی مقامات معنوی و کشف و کرامت بودند و با عوام فریبی و مرید بازی دنبال شهرت مذهبی و امیال فاسد دیگر بودند؛ 2. داعیه داران سیاسی که برای رسیدن به قدرت، یا کسب اعتبار و قدرت بیشتر، از مهدویّت به عنوان ابزار سیاسی استفاده می کردند.

در این جا تنها گروه دوم مورد بحث است.

گفتنی است که به نظر می رسد کلمة مهدی طیّ قرن اوّل و دوم هجری به تدریج نوعی تحوّل مفهومی پیدا کرد و سپس با مهدی موعود و منتظر انطباق یافت و طبق احادیث، مصداق معیّنی پیدا کرد؛ امّا به گفتة لغت شناسان در اصل به معنای شخصی است که خدا او را به راه حق هدایت کرده است و در تاریخ سیاسی اسلام به این معنا به جای اسماء به کار رفته و از نام های پر کاربرد درآمده است و کسی که رسول خدا(ص) بشارت داده که در آخرالزّمان می آید، مهدی نامیده شده است.(2)

ادامه مطلب...


:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,

نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : پنج شنبه 91/3/25

عَلَم المَنصوب یعنی چه؟

امام زمان (عج)

در زیارت شریف آل یس می خوانیم:

«السلام علیک ایّها العَلَمُ المَنصوب...» (1)

(سلام بر تو ای پرچم برافراشته)

بنابراین یکی از نامهایی که حضرت صاحب الامر ( علیه السلام) بدین نام خوانده شده، پرچم برافراشته است. اما علت این خطاب چیست؟ چند تعبیر در این مورد قابل ذکر است:

1.ممکن است در این عبارت، معنای حقیقی آن مورد نظر نباشد و منظور آن با اضافه کردن کلمه ای روشن تر گردد. بطور مثال با افزودن « صاحب» به این عبارت، مراد از این نام را، خواندن امام به صفت صاحب پرچم برافراشته در نظر بگیریم. همان پرچم و علَم خاصی که متعلق به حضرت مهدی ( علیه السلام) می باشد و باز شدن آن نشانه ظهور آن حضرت می باشد.

مرحوم شیخ محمد باقر بیرجندی نسبت به علَم آن حضرت توضیحی آورده است:

«سه علَم دارد؛

بر یکی نوشته: « الیوم اکملت لَکُم دیُنُکُُم و اَتمَمتُ علیکُم نعمَتی و رضیتُ لکمُ الاسلامَ دیناً» (2)

بر دیگری نوشته: « یوفون بالنَّذر و یخافون یوماً کان شرُّه مستطیراً» (3)

و بر سومی نوشته شده: « لا اله الّا الله؛ محمد رسول الله؛ علی ولیّ الله و خلیفتُه الحسن و الحسینُ و التّسعة المعصومین من ولد الحسین اوصیاوه» » (4)

از روایات معلوم گشته است که پرچم خاصی که جبرئیل در جنگ بدر برای رسول خدا از بهشت آورده بود دارای ویژگی هایی بوده است؛ پرچمی که امیرالمومنین ( علیه السلام) داشت و در جنگ جمل گشود و فتح، نصیب حضرت شد سپس آن را بدست فرزندش حسن ( علیه السلام) داد، نیز دارای همان ویژگی بود. آن پرچم تا امروز دیگر گشوده نشده است تا زمانی که توسط آخرین سلاله ی ولایت، حضرت صاحب الامر ( ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) برافراشته گردد. (5)

2.این عبارت ممکن است دارای مفهومی کنایی باشد. و مراد از پرچم برافراشته مقام هدایتی آن حضرت باشد.

از روایات معلوم گشته است که پرچم خاصی که جبرئیل در جنگ بدر برای رسول خدا از بهشت آورده بود دارای ویژگی هایی بوده است؛ پرچمی که امیرالمومنین ( علیه السلام) داشت و در جنگ جمل گشود و فتح، نصیب حضرت شد سپس آن را بدست فرزندش حسن ( علیه السلام) داد، نیز دارای همان ویژگی بود. آن پرچم تا امروز دیگر گشوده نشده است تا زمانی که توسط آخرین سلاله ی ولایت، حضرت صاحب الامر ( ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) برافراشته گردد

همان طور که هر جا پرچمی برافراشته گردد همه گرد آن جمع می گردند و موجبات رهایی از گمراهی را فراهم می آورد، آن وجود مقدس نیز همانند پرچمی برافراشته می ماند. خدا او را برای ارشاد و هدایت مردم برافراشته است تا در سایه ی لطف و مهربانی او به وصال حق نائل گردند...

  ادامه مطلب...


:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,

نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : پنج شنبه 91/3/25

ظهور نزدیک می شود با دعای من و تو

امام زمان

دعا از دو جهت در فرج و ظهور نقش ایفا می نماید. یکی نقش و تأثیرات دعا و دیگری فضاسازی اجتماعی و فردی و آماده کردن فضا برای ظهور.

اول؛ نفس دعا:

دعا اثرات بسیار شگرفی بر زندگی انسان و روح و روان او دارد. دعا انسان را به خدا نزدیک می نماید. او را بنده خدا می کند. به او امید و تحرک می دهد. رابطه انسان با خدا مستحکم و قوی می گردد. و آثار و فواید بسیار دیگری که در این مقاله نمی گنجد. اما آنچه مهم است اثرات دعا بر فضاسازی جامعه برای آمادگی ظهور است که بدان می پردازیم.

دوم؛ فضاسازی فردی و اجتماعی:

دعایی که مورد نظر امام زمان علیه السلام است دعایی است که قابل اجابت باشد و الا دعاهای بی روح و بی محتوا تأثیر آنچنانی برای فرج ندارد.


لذا دعا کننده باید اول خویش را به درجه اجابت دعا برساند سپس دعا نماید. و آماده کردن شرایط دعا خود موجب آماده شدن شرایط ظهور می گردد که بدانها اشاره می کنیم:

1- معنوی شدن جامعه

از آثار مهم دعا معنوی شدن جامعه اسلامی است. جامعه ای که راز و نیاز و درخواست در آن متبلور است قطعاً جامعه ای است که معنویت در آن موج خواهد زد و این برای ساخت فضای ظهور بسیار مناسب خواهد بود.

2- شرایط برای اجابت دعا

هرکس که بخواهد دعایش مستجاب شود باید شرایط استجابت را در خود فراهم نماید که هرکدام در اصلاح جامعه نقش مهمی را ایفا می نماید. این شرایط عبارتند از:

الف) بنده خدا شدن

خداوند در قرآن کریم می فرماید: «إذ سألک عبادی عنی فأنی قریب اجیب دعوه الداع إذا دعان». برای استجابت دعا اول باید بنده خدا شد.

بنده خدا شدن یعنی انسان کاملا مطیع خدا شده و تمام کار و عملش در جهت جلب رضای او باشد. و این به تمام کارهای انسان جهت خدایی می دهد. درس خواندن، تدریس، پزشکی، مهندسی، صنعت و... همه در مسیر الهی قرار می گیرد و جامعه، جامعه ای الهی می گردد.

توکل بر خدا و امید به استجابت دعا از شرایط استجابت است. ایجاد روحیه توکل در یاران و منتظران امام زمان علیه السلام باعث قدرتمند شدن یاران و ساخته شدن یارانی شجاع، قوی و عزیز خواهد شد که به هیچ وجه زیر بار ظلم نرفته و هیچ هراسی به دل راه نداده و سایه الهی را روی سرخود ببینند

ب) اقتصاد حلال

در حدیث قدسی نقل شده است که خداوند متعال فرمود: من استجابت دعا را در روزی حلال قرار داده ام، مردم در سروصدا و گریه دنبالش می روند و به آن نمی رسند.

کسب روزی حلال، خود مقدمه اصلاحات گسترده ای در زمینه های اقتصادی و غیراقتصادی خواهد شد. گرانقروشی و کم فروشی و ربا و... به فراموشی سپرده شده و انسان برای کسب لقمه حلال سعی خواهد کرد که غش را از کار و... خالی نموده و در برابر حقوقی که از بیت المال می گیرد به نحو احسن کار انجام دهد. راننده تاکسی و... همه افراد با اصلاح کسب خود هم اصلاحات اقتصادی انجام داده و هم کار خود را به سوی اصلاح پیش خواهند برد.

منشأ بسیاری از مفاسد و گناهان در جامعه مسئله پول و اقتصاد است. ایجاد بازار ربا، کلاهبرداریهای آنچنانی، اختلاس، رشوه و... که چهره جامعه را سیاه نموده است، علت اصلی آن اقتصاد است. و وقتی انسان بداند که این حربه های ناسالم تأثیر منفی بر روند کار معنوی او دارد و آن را ترک کند تا لقمه حلالی بدست آورد، ریشه اصلی این مفاسد را قطع خواهد کرد.

گناه

 

ج) ترک گناه

دعای انسان گنهکار مستجاب نمی گردد. حضرت موسی علیه السلام از راهی می گذشت. مردی در حال سجده بود و دعا می کرد. حضرت رفت و برگشت و دید هنوز در حال سجده است و دعا می کند. عرض کرد: خدایا اگر من بودم دعایش را مستجاب می کردم. وحی آمد ای موسی، اگر تا آخر عمر در سجده باشد دعایش را مستجاب نمی کنم چون اهل گناه است.


ادامه مطلب...


:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,

نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : پنج شنبه 91/3/25

دنبال کدام پایان برای تاریخ هستیم؟!

امام زمان

این روزها ،  همه جا صحبت از صلح جهانی است  و بعضی ها هم،  چنان خود را هواخواه صلح و آرامش جلوه می دهند که اگر بصیرت را از نگاهمان برگیریم ، بی شک برده ای خواهیم بود در دستان استعمار جهانی!

صلح جهانی که این قدر از آن دم زده می شود و معمولا این شعارها در دهان بزرگترین جلّادهای دنیا جویده می شود ، فقط در صورتی ممکن است که ظلم جهانی نباشد. صلح جهانی در کنار ظلم جهانی ممکن نیست.پیش شرط هر نظم جهانی و هر صلح جهانی ، عدل جهانی است. تا مهدی ( عج ) نیاید ، به آن نِصاب بلند عدالت جهانی نخواهیم رسید.

اما تا بشریت هم تشنه ی عدالت جهانی نشود و به معنی واقعی کلمه ، منتظر مهدی ( عج ) نباشد و منتظر عدالت نشود و مقدار دیگری کلافه تر نشود و از ایدئولوژی های بشری خسته تر نشود و از «عدالت نسبی » به سمت اجرای « عدالت مطلق » یعنی مهدویّت حرکت نکند، آری تا این اتفاقات نیفتد ، مهدی ( عج ) نخواهد امد.

حال یک پرسش : این نوع غایت شناسی ، این نوع فرجام گرایی تاریخی و جهانی که ما از آن تعبیر به مهدویت می کنیم ، مستقیما به زیان چه کسانی در دنیاست؟ این فکر ، به ضرر چه کسانی است؟

به زیان مافیای قدرت و ثروت جهانی است. فکر مهدویت ، تهدید مافیای قدرت و ثروت در سراسر دنیاست ولذا دشمن ترین محافل با فکر مهدویت و انقلاب و عدالت جهانی و حکومت عدل بین المللی و با مفهوم انتظار مثبت - « یعنی انتظار فعال» نه انتظار منفی – همین اربابان زر و زور جهان هستند که فرهنگ محافظه کاری و حفظ وضع موجود دنیا را تئوریزه و به بشر تلقین می کنند که آقا  تاریخ ، پایانی جز همین وضع موجود را ندارد.

این فکر و تئوری نظام لیبرال سرمایه داری القا می کند که نظام لیبرال سرمایه داری ، پایان تاریخ است و مهدی (عج ) دروغ است وانتظار عدالت ، انتظار عبثی است و جهان سر و ته معقولی ندارد و تاریخ ، اصولا جهت و غایتی ندارد و خلاصه شما را سر کار گذاشته اند و اصلا عدالت ، امری مهمل در این فرهنگ است. پس هر کس له شد، شد و هر کس هر چه کرد ، کرد . تقدیر شما مستضعفان عالم را در مراکز سرمایه و ستم می نویسند و هیچ کس در کنار شما نیست

فوکویاما ، نظریه پرداز برجسته ی غربی و آمریکایی ژاپنی الأصل ، که جزء تئورسین های متأخّر نظام سرمایه داری لیبرال است و سایر تئورسین ها ی رژیم حقوقی ، اقتصادی و سیاسی ، چون پوپر که در مصاحبه اش با اشپیگل می گوید از مدینه ی فاضله و عدلت جهانی  دیگر حرف نزنید ، اینها خزعبلات است ، زیرا مدینه ی فاضله و سقف تاریخ ، همین جامعه ی ایالات متحده ی آمریکاست، جامعه ای که بزرگترین منبع درآمدش ، سلاح های کشتار جمعی شیمیایی ، هسته ای ، میکروبی و « هالیوودی » است . یعنی سکس ، خشونت  و مواد مخّدر بزرگترین منبع درآمد ملّی ایالات متحده است واین مدینه ی فاضله و پایان تاریخ است.

ادامه مطلب...


:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,

نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : پنج شنبه 91/3/25

منجی گرایی در آئینه دیانت یهود

آخرالزمان

باورهای یهودی به مساله ظهور منجی، و زمان موعود، در بسیاری از معادلات و رفتارهای سیاسی نقش تعیین کننده ای داشته و منجر به واکنشها و کشمکشهای بسیار این قوم با اقوام و مکاتب دیگر شده است. چرا که از سویی باور آئینی قوم یهود به مساله ظهور موعود از یک حقیقت واحد سرچشمه گرفته، اما از سویی القاء تفکرات یک سویه، مغرضانه، و نژاد پرستانه  عالمان و سیاستگذاران این قوم، منجر به گل آلود شدن و تیره گی این اندیشه شده است.



روایت تاریخ به این مهم اذعان دارد که تفکر انتظار در قوم یهود به عنوان یک نگرش بسیط تاریخی در همه ادوار این قومیت به شکلی ظهور و بروز داشته است. از زمانی که قوم بنی اسرائیل زیر یوغ اسارت و بردگی فرعونیان در انتظار حضرت موسی، پیامبر قوم یهود به سر می بردند، تا زمانی که بعد از 300 سال آوارگی و بیابانگردی، در شبه جزیره عربستان و شهر یثرب به عنوان نشانه های جغرافیایی ظهور آخرین پیامبر الهی مسکن گزیدند. هر چند این قومیت در امتحان الهی انتظار این دو پیامبر بزرگ الهی مردود شدند، ولی با این حال همین نگرش تنگ نظرانه را از پیشینیان خود به ارث برده و با جمودی نا آگاهانه و تفکری قشری و کاملا قومی هم اکنون نیز مدعی ظهور یسوع یا همان عیسای نبی می باشند.

در این نوشتار، و آنچه بعد از این خواهد آمد، بر آن شده ایم که تفکرات منجی گرایانه این قومیت را مورد تحلیل و واکاوی قرار دهیم و با بازشناسی تفکرات ناب و اصیل اندیشه های یهود در محور انتظار موعود، دامنه این تفکرات را از آلودگیهای انحراف و بدعت های خود ساخته جدا سازیم. از این رو این نوشتار با رویکرد جریان شناسی تاریخی و دینی در حوزه انتظار تقدیم حضور شما عزیزان خواهد شد.

یهود اعتقادی محکم یافته بود که روزی ناجی او خواهد آمد و به تبع نفوذ اندیشه ”¹نژاد پرستانه”؛ و باور سختی که به آنها احساس ”¹قومی برگزیده”؛ را داده بود، مسیح را تنها نجات دهنده خود می دانست. چنانکه در آثار ”¹دانیال نبی”؛ و دیگر آثار، سخنان بسیاری درباره مکاشفات ویژه و مختصات ناجی موعود آمده است

1- تعاملات تاریخی ظهور موسی(علیه السلام) و قوم یهود:

حضرت موسی بن عمران، از نوادگان حضرت یعقوب(علیه السلام) و از خاندان بنی اسرائیل است؛ بنی‌اسرائیل در سرزمین مصر زندگی می‌کردند، آنان از هنگامی در آن جا مستقر شدند، که حضرت یوسف(علیه السلام) پدر و برادرانش را به آن سرزمین دعوت کرد. زندگی «بنی اسرائیل» در سرزمین مصر با احترام و شرافت سپری می‌شد و جمعیت آنان رو به افزایش بود، اما رفته رفته، برای بنی‌اسرائیل محدودیت ایجاد کرده، و آنان را ضعیف ساختند. و زمانی که «فرعون» به سلطنت رسید بنی‌اسرائیل را به شدت خوار و ذلیل ساخت و برای حفظ تخت و تاج خود نوزادهای پسر بنی اسرائیل را می کشت. در این محیط وحشتناک، حضرت موسی(علیه السلام) از پدری به نام «عمران» و مادری به نام «یوکابد» متولد شد. و به لطف خداوند نه تنها ازکشته شدن نجات یافت، بلکه دوران کودکی خود را در کاخ «فرعون» گذراند تا به سن جوانی رسید. آن‌گاه روانه شهر «مدین» شده و با یکی از دختران شعیب(علیه السلام) ازدواج کرد و پس از حدود ده سال، بار دیگر به سوی مصر آمد، به هنگام بازگشت به مصر در میان راه به پیامبری مبعوث شد. و برای دعوت فرعون به سوی توحید و هدایت قومش مأموریت یافت.(1)

از اولین روزهای حیات یهود و رحلت موسی (علیه السلام) تا زمانی که شهر اورشلیم در سال 70 میلادی توسط رومیها از بین رفت، انتظار ظهور ”مسیح”؛ در بین قوم یهود افزایش می یافت. این انتظار ناشی از پاره ای از  آیات تورات بود که نوید ظهور مردی عادل در آخرالزمان را می داد و از سوی دیگر  حوادث رفته بر یهود توجه آنان را به این بخش از تورات جلب می کرد. یهودیان آواره و یهودیان فلسطین در اعتقاد به مسیح تفاوتی با یکدیگر نداشتند. آنها معتقد بودند ”مردی از نسل داوود، یا از آسمان فرا خواهد آمد و نخست قوم یهود را از ستم دیگران خواهد رهانید و سپس همه اقوام را به سعادت و صلاح خواهد کشید. ولی ظهور مسیح هنگامی خواهد بود که یهود انسانها را آماده و در خور بیند پس باید به امید ظهور مسیح  منتظر، با زهد زیست. (2)


ادامه مطلب...


:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,

نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : پنج شنبه 91/3/25

اصلاحات مهدوی، اصلاحات علوی

امام زمان

مسئله عدالت اجتماعی مهم ترین محور اصلاحات مهدوی است. بزرگ ترین گناهان و منکرات از دیدگاه اسلام ظلم و نادیده گرفتن حقوق مردم است همان گونه که امیرالم?منین علیه السلام می فرماید: ایاک والظلم فانه اکبرالمعاصی.

پژوهش درباره امر به معروف و نهی از منکر در صورتی بازدهی افزون تری خواهد داشت که معلوم شود چگونه، با چه روشی و از کجا باید آغاز شود. زمینه سازان حکومت حضرت بقیه الله اعظم برای اینکه به هدف خود یعنی زمینه سازی برای حکومت آن بزرگوار برسند باید در گام اول بدانند اصلاحات از منظر آن حضرت چیست و در گام بعدی این اصلاحات چگونه و از کجا آغاز خواهد شد و اولویت هایی که در اصلاحات باید مورد توجه قرار گیرد کدام است. بیان اجمالی اصلاحات از منظر بقیه اله اعظم این است که اصلاحات مهدوی همان اصلاحات علوی است، یعنی سیاست ها و سیره امام عصر(عج) دقیقاً همان سیره و سیاست های امیرالم?منین(علیه السلام)در دوران حکومتش است. این مسئله هم از نظر تحلیل قابل اثبات است و هم امام صادق(علیه السلام) به طور مشخص به آن تصریح فرموده است. مرحوم کلینی در جلد اول اصول کافی از حمادبن عثمان نقل می کند که وی دربارة لباس امام صادق(علیه السلام) س?ال می کند. امام از جمله می فرماید: ان قائمنا اهل البیت اذا قام لبس ثیاب علی و سار بسیرته  ضمن اینکه امام توضیح می دهد که هر امامی آن گونه زندگی می کند و آن گونه لباس می پوشد که به طور معمول مردم آن زمان لباس می پوشند و زندگی می کنند ولی به طور خاص اشاره می کند که وقتی ولی الله الاعظم ظهور می کند لباسش نظیر لباس جدش امیرالم?منین(علیه السلام) و سیرة او در زندگی و حکومت همان سیره امیرالم?منین است. این نکته نشان می دهد که تحول اساسی و ریشه ای در جامعه جز از این طریق امکان پذیر نیست یعنی اصلاحات باید از طریق رهبران جامعه آغاز شود. معروف باید از طریق رهبران جامعه به جامعه منتقل شود. زدودن منکر باید از طریق عمل به جامعه منتقل شود.

مسئله عدالت اجتماعی مهم ترین محور اصلاحات مهدوی است.بزرگ ترین گناهان و منکرات از دیدگاه اسلام،ظلم و نادیده گرفتن حقوق مردم است.همان گونه که امیرالم?منین می فرماید:ایاک والظلم فانه اکبرالمعاصی ما اگر در پی اصلاح منکرات هستیم باید از بزگترینش شروع کنیم.و آنچه در برجسته ترین روایات فرقین در این زمینه،به طور متواتر بلکه فوق حد تواتر نقل شده همین است که مهمترین کاری که ولی عصر(عج)انجام می دهد تحقق بخشیدن به عدالت درجامعه به معنای کامل است

اگر هزاران اجلاس و سمینار برگزار کنیم. سخنرانی و تبلیغ کنیم ولی عمل رهبران جامعه به گونه ای دیگر باشد. اثر ندارد یا اثر کمی دارد. امام صادق(علیه السلام) می فرماید لباس من مثل لباس مردم زمان خودم است ولی امام مهدی(ارواحناله افدا) وقتی ظهور می کند لباس ساده تری می پوشد که علی(علیه السلام) می پوشید، و به گونه ای زندگی می کند که علی(علیه السلام) زندگی می کرد، سیاست کشورداری او نیز مانند امیرالم?منین خواهد بود.

کلینی نقل می کند معلی بن خنیس که از یاران نزدیک امام صادق(علیه السلام) بوده است، می گوید: روزی در محضر امام بودم و درباره اوضاع حکومت بنی عباس مطالبی را مطرح کردم آن گاه به طور اشاره گفتم اگر شما حکومت را به دست آورید ما هم در کنار شما به نام و آب و نوایی می رسیم و زندگی خوشی را خواهیم داشت امام بلافاصله نگاه تندی به من کرد و فرمود هیهات یا معلی هیهات اگر زمام به دست من برسد. این گونه که الان زندگی می کنم، زندگی نخواهم کرد و اطرافیانم نیز آن گونه که اطرافیان آنها زندگی می کنند، نخواهند بود.


ادامه مطلب...


:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,

نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : پنج شنبه 91/3/25

فرماندهان آخرالزمانی شیطان(1)

مهدویت

یکی از ابزار‌های کهن و قدیمی شیطان استفاده از ابزار بدل‌سازی و نسخة بدل حقایق است. افرادی که بخشی از حقایق را می‌فهمند نه کلّ آن را به همان اندازه حقیقت را پذیرفته و از بقیّه‌اش بی‌خبر می‌مانند یا با توجّه به کم اطّلاعی نسبت به بقیّة موضوع موضع‌گیری می‌کنند. جریان‌های مدّعیان نبوّت، امامت، مهدویّت و معنویّت در طول قرن‌ها آدمیان بسیاری را به خود مشغول ساخته و آنها را یا از مسیر حق و حقیقت خارج ساخته‌اند یا حتّی در موارد متعدّد به ورطة هلاکت انداخته‌اند.



مدّعیان معاصر

در سال‌های اخیر، رواج پدیدة اوهام و خرافه، رونق بازار عرفان‌های مجازی و معنویّت‌های فانتزی، گسترش طریقت‌های منهای شریعت، رشد شبه‌عرفان‌های ژله‌ای با رنگ و بوی شهوت، شهرت و ثروت و گرمی بازار مکّارة مدّعیان دروغین به ویژه متمهّدان و مدّعیان دروغین مهدویّت رشد فزاینده و نگران کننده‌ای یافته است.

باید اذعان نمود که این روند، مختص به ایران یا کشور‌های اسلامی نیست بلکه گرایش به معنویّت‌های مجازی در مغرب زمین نیز، رونق گرفته است؛ زیرا معنویّت، گمشدة دنیای معاصر است. واقعیّتی به نام خلأ معنویّت، به رغم احساس شدید تشنگی انسان معاصر به حقایق ماورای طبیعت، هم‌دست قدرت‌های سیاست‌پیشه را برای بهره برداری از این خلأ باز می‌نهد و هم تشبّث به هر حشیش یا سیراب شدن با هر سرابی را برای این انسان حیران توجیه می‌کند.

نسل تشنة معنویّت، عطش خود را با سراب‌های عرفان‌نما فرو می‌نشاند. در بازار گرم مدّعیان، بنجل‌های خرافه و عرفان‌های بدلی، فرصت عرضه می‌یابند و این سیکل عرضه و تقاضا تا همواره وجود جهل و ظلم در جهان ادامه خواهد داشت. میلتون، یکی از محقّقان حوزة جامعه شناسی ادیان نو پدید می‌نویسد: بیش از دو هزار فرقة معنویّت گرا در آمریکا و بیش از دو هزار جریان معنویّت‌جو در اروپا هست که درصد کمی از آنها مشترکند.

میل به پست و مقام و امضا که در ادبیات روایات از آن به حبّ جاه و مقام یاد می‌شود یکی از آفات و آسیب‌های دیرینة حیات آدمی بر زمین خاکی است که در نتیجة آن خون‌های بسیار بر زمین ریخته شده و روابط خویشاوندی و دوستانة زیادی بریده شده و اموال زیادی بر باد رفته است. بسیاری از جنگ‌های تاریخ، رقابت بر سر قدرت بوده است. وعده‌های دروغ ایّام انتخابات در تمام دنیا و آنچه از آن امروزه با زیرآب زنی یاد می‌شود و در قدیم‌الایّام به سخن‌چینی و نمّامی شهرت داشت همه بر این مبناست که عدّه‌ای به دنبال کسب مقام و قدرتند و حاضرند به هر قیمت آن را به دست آورند

زمینه‌های ادّعا

زمینه‌های مختلفی باعث ظهور و بروز جریان‌های مدّعیان می‌شود که در اینجا به مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم:

نجات باوری مهدوی

موضوع مهدویّت پتانسیل فوق‌العادّه قوی‌ای دارد که در دوره‌های مختلف مورد سوء استفادة طمّاعانی قرار گرفته که آن را به نفع خود مصادره کرده‌اند. مشهورترین حالت این ماجرا را در جریان مهدی سودانی می‌توان دید که با استفاده از این پتانسیل فوق‌العادّه مدّت‌ها مقابل استعمار انگلیس ایستاد و به اهداف خود نائل شد.

جهل و نادانی مردم

در طول تاریخ اسلام تنها کسانی با مدّعیان همراه شده‌اند که دچار جهالت اختیاری یا اجباری بوده‌اند؛ کسانی که می‌توانسته‌اند با مراجعه به ائمه(علیهم السلام)، علما و مراجع، حتّی کتاب‌های حدیثی و منابع، راه را از چاه و سره را از ناسره تشخیص دهند؛ امّا با تنبلی و کوتاهی یا جبر زمانه و هجمة رسانه‌ای (مانند شام دورة معاویه) به جهالت خود دامن زده است و مشکل خویش را پایان نبخشیده است.

نا به سامانی‌‌های اجتماعی و اقتصادی

برای برون‌رفت از مشکلات و بحران‌های اجتماعی که تبدیل به معضل و مصیبت لاینحل می‌شود هرکس به فراخور آنچه به ذهنش می‌رسد و گمان می‌کند، می‌تواند چاره‌ساز باشد راه حلّی ارائه می‌کند در این میان بسته به شرایط اجتماعی و با فراهم بودن دو شرط قبلی یکی از راه‌هایی که مستمسّک افراد مختلف قرار می‌گیرد موضوع مهدویّت است که با انگیزه‌هایی که از این پس خواهیم دید، طرح می‌شده‌اند.

ثروت
انگیزه‌های ادّعا

آنان که مرکب شیطان می‌شوند و اجازه می‌دهند شیطان با ابزار ادّعا بر آنها سوار شود انگیزه‌ها و اهداف مختلفی دارند و نمی‌توان همه را با یک چوب راند:

1. ثروت طلبی

یکی از شایع‌ترین انگیزه‌های ادّعا برای جذب افراد به سمت خود، انگیزه‌های مالی و مادّی است. لابه‌لای شکایات فریب‌خوردگان مشاهده می‌شود که مدّعیان به بهانة بخشش گناهان!، حلّ مشکلات، جلب رضایت امام زمان(عج)! و ... از مخاطبان خود پول درخواست می‌کرده‌اند. برخی از مدّعیان هم برای پاک شدن مریدان خود ده‌ها میلیون تومان از آنها می‌گرفتند و خرج سفر‌های خارجی می‌کرده‌اند تا در سواحل «مدیترانه» اسباب رضایت امام زمان! را از مریدان خود فراهم آورند!

2. شهرت طلبی

کم نیستند افرادی که از شهرت و مشهور شدن خوششان بیاید. انگشت‌نما شدن یکی از اسباب بسیار محبوب و مطلوب شیطان است و معمولاً برای افرادی کارا می‌افتد که در مقاطع مختلف زندگی اعم از کودکی و بزرگسالی دچار سرخوردگی، تحقیر و عقده‌های شخصیتی هستند. در عصر ارتباطات و با تغییر فرهنگ اخلاقی اتّفاق افتاده در میان مردم ناشی از سلطه رسانه‌ها، این فرهنگ و آسیب خیلی جدّی‌تر خود را نشان داده است. عدّه‌ای با استفاده از ابزار فیلم و سریال و جمعی به بهانة مسابقات حرفه‌ای ورزشی شهوت شهرت طلبی خود را ارضا می‌کنند؛ امّا عدّه‌ای که نمی‌توانند از این ابزارها برای این میل نفسانی خود استفاده کنند به راهکار‌های دیگری دست می‌یازند که یکی از آن راه‌ها ادّعاست: شهرت به کرامت، ارتباط با خدا و امام زمان(عج) و... همچنین اجابت دعا، شفای بیماران و... البتّه برخی از اینان در ارتباط با جنّیان ممکن است تا حدّی برخی از این قدرت‌ها را هم به دست بیاورند که هرگز دلیل حقّانیت آنان نمی‌تواند به شمار آید.

نسل تشنة معنویّت، عطش خود را با سراب‌های عرفان‌نما فرو می‌نشاند. در بازار گرم مدّعیان، بنجل‌های خرافه و عرفان‌های بدلی، فرصت عرضه می‌یابند و این سیکل عرضه و تقاضا تا همواره وجود جهل و ظلم در جهان ادامه خواهد داشت. میلتون، یکی از محقّقان حوزة جامعه شناسی ادیان نو پدید می‌نویسد: بیش از دو هزار فرقة معنویّت گرا در آمریکا و بیش از دو هزار جریان معنویّت‌جو در اروپا هست که درصد کمی از آنها مشترکند
نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : پنج شنبه 91/3/25

گریه جبرئیل بر مصایب زینب سلام الله علیها

حضرت زینب

روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها)، حسین (علیه السلام ) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) آمد و عرض کرد: خداوند به من خواهری عطا کرده است. پیامبر (صلی الله علیه وآله) با شنیدن این سخن، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت. حسین (علیه السلام) پرسید: برای چه اندوهگین و گریان شدی؟. پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: ای نور چشمم، راز آن به زودی برایت آشکار شود.

پیامبر (صلی الله علیه وآله) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (سلام الله علیها) نهاد و گریه سختی کرد، زهرا (سلام الله علیها) از علت آن پرسید. پیامبر (صلی الله علیه وآله) بخشی از بلاها و مصایبی را که بر زینب (سلام الله علیها) وارد می‌شود، برای زهرا (سلام الله علیها) بیان کرد.

تا اینکه روزی جبرئیل نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آمد، در حالی که گریه می‌کرد، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض کرد: این دختر (زینب) از آغاز زندگی تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهی به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانی دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن (علیه السلام) گردد و از این مصایب دردناک‌تر و افزون‌تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طوری که قامتش خمیده شود و موی سرش سفید گردد.

پیامبر (صلی الله علیه وآله) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (سلام الله علیها) نهاد و گریه سختی کرد، زهرا (سلام الله علیها) از علت آن پرسید. پیامبر (صلی الله علیه وآله) بخشی از بلاها و مصایبی را که بر زینب (سلام الله علیها) وارد می‌شود، برای زهرا (سلام الله علیها) بیان کرد.

حضرت زهرا (سلام الله علیها) پرسید: ای پدر! پاداش کسی که بر مصایب دخترم زینب (سلام الله علیها) گریه کند کیست؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود:پاداش او همچون پاداش کسی است که برای مصایب حسن و حسین (علیه السلام) گریه می‌کند.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

 

 


منبع: الخصائص الزینبیه، ص 155 ناسخ التواریخ زینب (سلام الله علیها)




:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,
نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : چهارشنبه 91/3/24
<      1   2   3   4   5      >
 
لینک دوستان ما
نویسندگان
آرشیو مطالب
تبلیغات
سایت های مفید