سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آخرین مطالب
لینکستان
امکانات جانبی

ابزارهای کاربردی

لوگوی دوستان ما
پاورپوینت جنگ نرم
 
سلام به شما بازدید کننده گرامی،دعوت میکنم حتما از آرشیو پر محتوای وبسایت اتصارالحسین(ع)نوشهر دیدن فرمایید

 تبلیغات وبسایت........................  تبلیغات وبسایت

برای ورود به صفحه اصلی وبسایت انصارالحسین (ع) نوشهر ، اینجا را کلیک نمایید.

پاداش گریه برای زینب علیهاالسلام از زبان رسول خدا

حضرت زینب

هنگام ولادت حضرت زینب علیهاالسلام جبرئیل نازل شد و عرض فرمود: «یا رسول اللّه! نام این دختر را زینب بگذار». آن گاه جبرئیل گریست و پیامبر صلی الله علیه و آله از علت گریه او پرسید، پاسخ داد: این دختر از آغاز زندگی تا پایان عمر خویش، با درد و رنج خواهد زیست.


زینب علیهاالسلام در کربلا

بهترین جلوه گاه برای شناخت شخصیت وجودی حضرت زینب علیهاالسلام، حادثه جانگداز عاشورا و اسارت خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله است. برخورد باستمگران زمان که تاریخ جزئیات آن را نیز ثبت کرده، بزرگی دختر امیرم?منان را گواهی می‌دهد.

او با اجازه شوهر خود، عبداللّه بن جعفر، که به دلیل بیماری و ناتوانی نتوانست به همراه امام حسین علیه السلام برود، به یاری امام خویش شتافت و حتی برای حفظ جان امام سجاد علیه السلام، به مقام وصایت و نیابت ظاهری نایل گردید.


شب عاشورا

از امام سجاد علیه السلام روایت شده است که در شب عاشورا، در خیمه‌ام بودم و عمه‌ام زینب از من پرستاری می‌کرد. پدرم امام حسین علیه السلام در خیمه خودش مشغول خواندن اشعاری در مذمت دنیا و بیان بی وفایی آن بود. او این اشعار را چندین بار تکرار کرد و من مقصودش را از خواندن این اشعار دانستم، ولی هر گونه بود جلو ترکیدن بغضم را گرفتم. ناگهان عمه‌ام زینب با شنیدن این شعرها بی تاب شد و نزد برادرش دوید و گفت: «آه از این مصیبت! ای کاش مرگ من فرا می‌رسید».

امام حسین علیه السلام خواهرش را دلداری می‌داد و ضمن سفارش به بردباری، او را برای روبه رو شدن با مصیبت‌های بزرگ آماده کرد.


صبر زینب علیهاالسلام در عاشورا

زینب علیهاالسلام، کوه بردباری است. صبر هم شرمنده اوست که نمی‌تواند عظمت کار زینب را بیان کند. وقتی در صحنه کربلا نظر می‌کنیم و برگ برگ خونین عاشورا را ورق می‌زنیم، شاخه های درخت تنومند صبر زینب علیهاالسلام را در صفحه صفحه این روز هولناک می‌بینیم.

حضرت زهرا علیهاالسلام پرسیدند: ثواب گریه برای دخترم زینب چیست؟ پیامبر فرمودند: ثواب گریه بر مصیبت‌های زینب کبری، مانند ثواب گریه بر برادرش حسین علیه السلام است

زینب علیهاالسلام در عاشورا نه تنها بی صبری نمی‌کند، بلکه امام حسین علیه السلام را در مصیبت‌ها دلداری می‌دهد. زمانی که از سنگینی داغ علی اکبر توان حرکت از پاهای مبارک امام حسین علیه السلام گرفته می‌شود، زینب علیهاالسلام خود را به میدان می‌رساند و از اندوه برادر می‌کاهد.

صبر زینب علیهاالسلام در وداع گل می‌کند، آنجا که کهنه پیراهنی را برای برادر می‌آورد و می‌داند که پوشیدن این پیراهن برای چیست.


سخنان زینب علیهاالسلام هنگام شهادت امام حسین علیه السلام

وقتی زینب کبری علیهاالسلام امام و برادر خویش را خسته و زخمی در محاصره دشمنان بی شرم دید که کمر بر قتل او بسته‌اند، از خیمه بیرون آمد و ابن سعد را مخاطب ساخت و به صورتی تحقیرآمیز به او گفت: «ای پسر سعد! آیا اباعبداللّه الحسین کشته می‌شود و تو تماشا می‌کنی؟»

کربلا

ابن سعد که تا آن لحظه سرمست پیروزی و مغرور ریاست بود، با شنیدن این سخن چنان یکه خورد که گویی پتک آهنین بر سرش زدند. پس بی اختیار گریه کرد، ولی صورتش را برگرداند تا شرمندگی خویش را پنهان کند، ولی چه سود که دنیاطلبی، چشم و گوش آن‌ها را کور و کر کرده و قفلی بر دل‌هایشان زده بود. در این میان، زینب کبری علیهاالسلام ساکت ننشست و به لشکر دشمن گفت: «آیا میان شما مسلمانی نیست؟» همین دو جمله کوتاه، چنان تزلزلی در ارکان لشکر دشمن افکند که تا پایان عمر ننگینشان اثر آن نمایان بود.


مرثیه های زینب علیهاالسلام در کربلا

عصر عاشورا که خیمه‌ها را آتش زدند، زنان از خیمه بیرون دویدند و زمانی که چشم شان به شهدا افتاد، به صورت خویش زدند و عزاداری کردند. در این حال، زینب کبری علیهاالسلام، با صدایی حزین چنین می‌گفت: «ای محمد! درود فرشتگان آسمان بر تو باد، این حسین است که به خون خود آغشته شده و اعضای بدنش از هم جدا گشته است.»

شکایت ما به درگاه خدا، پیشگاه محمدمصطفی، علی مرتضی، فاطمه زهرا و حمزه سیدالشهداست. ای محمد! این حسین است که در این دشت روی زمین افتاده و باد صبا بر پیکر او گرد و غبار می‌افشاند. او را ناپاک زادگان کشته‌اند. یاران محمد! آخر اینان فرزندان پیامبرند که همانند اسیران آنان را می‌برند.

راوی می‌گوید: به خدا سوگند زینب علیهاالسلام کاری کرد که هر دشمن و دوستی به گریه افتاد.

او با اجازه شوهر خود، عبداللّه بن جعفر، که به دلیل بیماری و ناتوانی نتوانست به همراه امام حسین علیه السلام برود، به یاری امام خویش شتافت و حتی برای حفظ جان امام سجاد علیه السلام، به مقام وصایت و نیابت ظاهری نایل گردید

بازگشت به مدینه و وفات

زمانی که زینب کبری علیهاالسلام دیوارهای شهر مدینه را می‌بیند، یاد آن روز می‌افتد که با برادر و امامش حسین علیه السلام از این شهر خارج می‌شدند. او به یاد قربانیان کعبه عشق می‌افتد و جای آن‌ها را خالی می‌بیند. زینب علیهاالسلام در مدینه مرثیه نمی‌خواند؛ زیرا هر کس قد خمیده و چهره شکسته او را می‌دید، بی اختیار اشکش جاری می‌شد.

مدینه، غرق ماتم و عزا بود و چنان تحوّلی در شهر ایجاد شد که زمینه برای انقلاب بر ضدّ حکومت یزید فراهم گردید. اگر زینب علیهاالسلام پرچمدار رسالت نهضت نبود و خداوند نیز صبر شگفتی به او عنایت نمی‌فرمود، بعید بود بتواند جان سالم از معرکه کربلا به در برد. از این رو، وقتی توانست بار مسئولیت خویش را به مقصد برد و جنایات امویان را درتاریخ به ثبت برساند، نتوانست مدت زیادی بدون امام حسین علیه السلام در دنیا بماند. این اسوه پایداری، بنابر قول مشهور پس از حدود یکسال و نیم از واقعه کربلا، در شب یکشنبه پانزدهم رجب سال 62 هجری جان به جان آفرین تسلیم کرد.

  

گریه برای زینب علیهاالسلام

هنگام ولادت حضرت زینب علیهاالسلام جبرئیل نازل شد و عرض فرمود: «یا رسول اللّه! نام این دختر را زینب بگذار». آن گاه جبرئیل گریست و پیامبر صلی الله علیه و آله از علت گریه او پرسید، پاسخ داد: این دختر از آغاز زندگی تا پایان عمر خویش، با درد و رنج خواهد زیست.

گاهی به درد مصیبت شما و زمانی در ماتم مادرش فاطمه، پدرش علی و برادرش حسن مجتبی علیه السلام گریه خواهد کرد. از همه بالاتر، به سختی‌های کربلا گرفتار می‌شود و مویش سفید و قامتش خمیده می‌گردد.

با شنیدن این خبر همه گریستند. در این حال حضرت زهرا علیهاالسلام پرسیدند: ثواب گریه برای دخترم زینب چیست؟ پیامبر فرمودند: ثواب گریه بر مصیبت‌های زینب کبری، مانند ثواب گریه بر برادرش حسین علیه السلام است.

 فرآوری : زهرا اجلال 

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

 

 


منبع: سایت حوزه




:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,
نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : چهارشنبه 91/3/24

آموزه‌های سیاسی اجتماعی حضرت زینب (سلام الله علیها)

حضرت زینب

بررسی ابعاد گوناگون زندگی سرتاسر افتخار و حماسی زینب کبرا (سلام الله علیها) مُهر باطلی است بر ناآگاهانی که زن مسلمان را بسته در چادر و اسیر در کنج خانه می‌دانند. حضور آن بزرگ‌بانوی اسلام در بزرگ‌ترین حادثه خونین تاریخ، جایی برای تردید و طرح شبهه نگذاشته است.


بزرگ بانویی در نگاهی گذرا

حضرت زینب (سلام الله علیها) در محیط خانه نمونه والای یک دختر و زن خانه‌دار و همسر است. در اداره خانواده و تربیت فرزندان از مسائل تربیتی غافل نیست. عشق، خلوص و پارسایی از در و دیوار خانه بی‌آرایش و آلایش او می‌بارد. او در جامعه مظهر یک فرد مسئول در مقابل سرنوشت مردم است. طنین فریاد او همواره بر ضد منحرفان بلند است و اوج این پژواک را در کاخ یزید شاهد هستیم.

بررسی ابعاد گوناگون زندگی سرتاسر افتخار و حماسی زینب کبرا (سلام الله علیها) مُهر باطلی است بر ناآگاهانی که زن مسلمان را بسته در چادر و اسیر در کنج خانه می‌دانند. حضور آن بزرگ‌بانوی اسلام در بزرگ‌ترین حادثه خونین تاریخ، جایی برای تردید و طرح شبهه نگذاشته است.

در آفاقی تیره و تار و در دوره‌ای ظلمانی و در محیط خون و هراس (که هر نوع عاطفه و دغدغه‌های انسانی در سپاهیان ظلم مرده بود و جز قساوت و شقاوت از وجودشان نمی‌بارید)، تازیانه حق از آستین شجاع زنی بیرون آمد و بر پیکره سفاک‌ترین رژیم اصابت کرد. او پرچم ادامه نهضت اسلامی را به دوش کشید و بدون هیچ ترس و تزلزل و هراسی بر دشمن تاخت و «پیروزی» پنداری را بر کام آنان به زهری کشنده مبدل ساخت.

ظاهراً اگر چه اسیری ناتوان در بند بود اما فریادش بر سر ستمگران فرود آمد و بذر اندیشه اسلامی و انقلاب برادرش حسین بن‌علی (علیه السلام) از دامن او در هر کجا که گام نهاد پراکنده شد.

زینب کبرا (سلام الله علیها) آن چنان در تاریخ قد برافراشت که حتی کسانی که عقیده‌ای به دین اسلام ندارند، در برابر آزادگی و ایستادگی بی‌مانند او سر فرود می‌آورند. این همه شگفتی‌ها و تحیرها از آثار زنی آگاه و مسئول است که در دامن اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) و با اندیشه و فرهنگ اسلامی پرورش یافته است.

آن روز که مولای متقیان علی (علیه السلام) به اصرار و خواهش مردم زمام خلافت را به دست گرفت، زینب کبرا همراه برادرانش از تمامی شئون ممالک اسلامی زیر فرمان پدر و مسائل حاکم بر جوّ و محیط سیاسی آن روز به خوبی آگاهی داشت. احزاب فعال و مخرب ضد علوی را به خوبی می‌شناخت و از اهداف و نظریات و تفکرات آنان به خوبی آگاه بود

زن امروز که مشتاقانه به دنبال الگویی است تا در عین حضور در عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی، پاکدامنی او آلوده نشود، می‌تواند و باید از حضرت زینب (سلام الله علیها) پیروی کند.

آشنایی با زندگی آن بانوی بزرگوار و ملاک‌های ارزشی ایشان، زن امروز را به گستره پهناور معرفت و اندیشه اسلامی می‌کشاند و او را بر چشم‌انداز بلندی می‌نشاند و قله‌های سربلند اخلاق و انسانیت را در او قرار می‌دهد.

چنان که امنیت درونی او را به برکت پارسایی و زهد و نجابت تأمین می‌کند. نیز حریم عفاف و پاکدامنی او را با سلاح غیرت و شجاعت حفظ می‌کند، و سرانجام در سایه تعالیم آن بزرگ‌بانو، خویشتن را در آب زلال عاطفه پیدا می‌کند و در پرتو فروغ عشق به آن بزرگوار، امید و شور زندگی به او بازمی‌گردد.

نیازمندی‌ها و تسکین دردها و رنج‌های زن امروز در آموزه‌های زندگی پربار زینب کبرا (سلام الله علیها) نهفته است، زیرا به طور کامل، بیانگر شخصیت زن مسلمان است. او تفسیر حرمت و آیه احترام و بزرگداشت است.

در برهه‌ای کوتاه از تاریخ اسلام درخشید و کارهای سترگ را به یادگار گذاشت که پس از گذشت قرن‌ها هنوز به دیده اعجاز و شگفتی به آن‌ها نگریسته می‌شود.

رهبری نهضت خونین برادر در سرزمین بیگانه، جنگ تبلیغی با تحریف‌گران پیام‌های عاشورا، دلجویی از کودکان و زنان داغدیده، حفظ تعادل و ثبات روحی، فریاد ویرانگر علیه بی‌رحم‌ترین دژخیم زمان، تحمل سختی اسارت عزیزان و خود، گرسنگی و خستگی طاقت‌فرسا و... همه از افتخارات بی‌مانند دختر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. همه این رادمردی‌ها مایه سربلندی و مباهات زنی است که از سینه عصمت شیر نوشیده و در مهد اسلام و دامن امامت پرورش یافته است.

ادامه مطلب...


:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,

نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : چهارشنبه 91/3/24

حضرت زینب سلام الله علیها به تنهایی یک دانشگاه است

حضرت زینب

قهرمانی حضرت زینب (سلام الله علیها) در اوراق دفتر تاریخ محبوس مانده، و چنان که شایسته است به صحنه‌های زندگی ما کمتر پا نهاده است. اغلب بر سبیل دلسوزی و اظهار وفاداری، مجلسی می‌آرایند و بر مصایب او تأسف می‌خورند. برخی افراد متمول برای حفظ منافع و سرمایه‌های باد آورده خود، ماسک اسلام به صورت می‌کشند و ادّعای دوستی اهل بیت (علیه السلام) می‌کند.

اگر با دید واقع‌بینانه به مسائل بنگریم، در می‌یابیم شیوه زندگی پیشوایان دین ما با سلوک بسیاری از مدّعیان همگونی ندارد. باید بدانیم تا زمانی که جامه زهد و پارسایی را به عنوان زینت‌بخش خود برنگزینیم، نه تنها به معرفت واقعی اهل بیت (علیه السلام) نمی‌رسیم بلکه دنیادوستی ما را از محضر آنان دور می‌سازد.

حضرت زینب (سلام الله علیها) به تنهایی یک دانشگاه است. درس‌هایی که این بزرگ‌آموزگار به نوع بشر می‌دهد، در واژه‌های علمی امروز نمی‌گنجد. دختر علی بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) در هر میدانی قهرمان است.

در میدان زهد، عبادت، عشق و معرفت، سیاست و در تمامی ابعاد زندگی‌اش اسطوره‌ای بی‌نظیر است. اوست که به صبر و استقامت معنا می‌بخشد؛ به شهامت و شجاعت آبرو می‌دهد؛ بر قامت غیرت و مردانگی لباس عزت می‌پوشد؛ بلا و مصیبت را خجل و شرمنده می‌سازد و در بند اسارت؛ امید به زندگی و شور و مبارزه و توان ستیز را شرمسار خود می‌کند.

آری زینب کبری (سلام الله علیها) این همه عظمت دارد، چه شده است که هنوز آن طور که باید و شایسته است شناخته نشده است!؟ قهرمانی که با آن همه صراحت و قاطعیت خود را معرفی کرد، چه شده است که با همه تلاش‌هایی که برای شناختن او شده، باز میان ما غریب است؟ چرا چهره دل‌آرای او هنوز در پرده پندارهای ما زندانی است؟ چرا هنوز با هدف قیام امام حسین (علیه السلام) و ماهیت اسارت خواهرش، فاصله داریم!؟

زن معاصر برای رهایی از اسارت فرهنگ غرب، راهی ندارد جز آنکه زینب (سلام الله علیها) را به عنوان الگو و سرمشق زندگی خود برگزیند

اگر مرام و شیوه دختر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در متن زندگی قرار می‌گرفت، همه انسان‌ها به صفات شجاعت، رشادت، شهامت و ستیز در مقابل کفر و بیداد آراسته می‌گردیدند، و زنِ دنیای امروز به جای خزیدن در لاک تجمل و زیور و خودآرایی، پا به میدان مبارزه می‌نهاد و عرصه را بر خودکامگانِ سودجو تنگ می‌کرد و به جای آنکه بازیچه دست قدرت‌های شیطانی شود و موجبات فساد و تباهی خود و جامعه را فراهم آورد، عاملی برای ثبات و رشد جامعه به حساب می‌آمد.

زن معاصر برای رهایی از اسارت فرهنگ غرب، راهی ندارد جز آنکه زینب (سلام الله علیها) را به عنوان الگو و سرمشق زندگی خود برگزیند.

بانویی که در خانه دشمنِ قدرتمند و مغرور، چنان با کلامش بر او زخم می‌زند که به مرگ خود راضی می‌شود. بانویی که راه دفن ظلم و ستم را به بشر آموخت؛ بانویی که اسارتش، درخشش حضور فعال زن در صحنه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی و بر هم زننده معادلات سیاسی چیره بر جامعه است.

به امید آنکه با پیروی از آن حضرت و انتخاب شیوه زندگی ایشان در راه رستگاری گام نهیم.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

 


منبع: سایت سبطین




:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,
نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : چهارشنبه 91/3/24

چند ویژگی بارز از حضرت زینب ‌(سلام الله علیها)

حضرت زینب

اگر از منظر علمی، سیاسی، فردی و اجتماعی، شخصیت زینب کبری (سلام الله علیها) را مورد مطالعه قرار دهیم متوجه خواهیم شد که وی از یک جهت شخصیتی کامل، نزدیک معصوم و در عین حال انسانی است که در شرایط بحران، تمام مسیر را به درستی پیموده و ن را مدیریت کرده است.


صبر و بصیرت

شخصیت زینب ‌(سلام الله علیها) تربیت شده دامان مکتب خانواده و مجموعه‌ای است که افراد این خاندان هر کدام انسان‌های جامعی هستند که تمام فضایل و کرامات اخلاقی در این خاندان جمع شده است.

اگر از منظر علمی، سیاسی، فردی و اجتماعی، شخصیت زینب کبری (سلام الله علیها) را مورد مطالعه قرار دهیم متوجه خواهیم شد که وی از یک جهت شخصیتی کامل، نزدیک معصوم و در عین حال انسانی است که در شرایط بحران، تمام مسیر را به درستی پیموده و آن را مدیریت کرده است.


عالمه غیر معلمه

حضرت زینب (سلام الله علیها) شخصیتی عالمه و از هر جهت علمی بودند که بخشی از این علم بر اثر شاگردی در محضر پدر و مادر بزرگوارشان بوده و بخش دیگر آن لطف و عنایت خداوند بر افرادی است که در مسیر حق قرار می‌گیرند.

ابعاد معنوی و تقوای ملکوتی در مجموع، شخصیت جامعی از حضرت زینب (سلام الله علیها) می‌سازد که بهترین الگو برای افراد بشر اعم از زنان و مردان به شمار می‌رود از این رو زنان مسلمان و زنان ایرانی باید به وجود چنین الگوئی در دین اسلام افتخار کنند و پیرو مکتب آن بانوی بزرگوار باشند.

بصیرت زینب (سلام الله علیها) علاوه بر مقاومت ایشان موجب شد تا آخرین لحظات در راه حق ایستادگی کرده و مسیر صحیح را برگزیند لذا اگر جامعه امروز ما بخواهد راه صلاح و رستگاری را طی کند باید دو عنصر بصیرت و صبر را در رأس امور خود قرار دهد.


ولایت‌پذیری ویژگی بارز دیگری از حضرت

ولایت‌پذیری و اطاعت محض از ولی زمان مهم‌ترین ویژگی شخصیتی حضرت زینب(سلام الله علیها) است.

حضرت زینب(سلام الله علیها) شخصیت بزرگواری در تاریخ اسلام است که می‌تواند برای تمام افراد جامعه اعم از زن و مرد الگوی رسیدن به سعادت و رستگاری باشد.

نکته دیگر در زمینه شخصیت حضرت زینب(سلام الله علیها) و سیره وی، ولایت‌پذیری و اطاعت محض از ولی زمان خود بود به این معنا که وی به طور کامل از امر امام زمان خود در تمام وقایع پیروی می‌کرد

بیشترین شناختی که ما از این بانوی بزرگوار سلاله عصمت و طهارت پیدا کرده‌ایم به پس از واقعه عاشورا برمی‌گردد و در واقع می‌توان گفت اگر واقعه عاشورا نبود، بسیاری از ابعاد شخصیتی حضرت زینب(سلام الله علیها) نهفته می‌ماند.

جامعه امروز ما در چند محور می‌تواند از حضرت زینب(سلام الله علیها) درس بیاموزد که نخستین محور، عبادت وی است که حتی در بحرانی‌ترین شرایط نیز ترک نشد.

نقل شده که حضرت زینب(سلام الله علیها) آنقدر به نماز شب عشق می‌ورزید که حتی در شب یازدهم محرم با همه سختی‌هایی که در روز عاشورا به او وارد شده بود، نماز شب خود را ترک نکرد.

بنابراین تعبد و تحجد حضرت زینب(سلام الله علیها) یکی از بارزترین ویژگی‌های این شخصیت بزرگوار است که برای مرد و زن می‌تواند الگو باشد.

ویژگی دیگر حضرت زینب(سلام الله علیها) شجاعت و شهامت وی است که در میان زنان این ویژگی زینب(سلام الله علیها) بسیار شاخص و بارز بود.

حضرت زینب(سلام الله علیها) در مقام ایستادگی در برابر ظلم و ستم بسیار پایدار و استوار بود و تعداد زیاد دشمنان نتوانست او را از پیروی از ولایت منصرف کند.

حضرت زینب(سلام الله علیها) با استقامت و نشان دادن صبر بی‌بدیل در برابر دشمن در مسیری که امام حسین(علیه السلام) آغاز کرد، جریان کربلا را به یک مکتب جاوید و اثرگذار در تاریخ تبدیل کرد.

بیشترین شناختی که ما از این بانوی بزرگوار سلاله عصمت و طهارت پیدا کرده‌ایم به پس از واقعه عاشورا برمی‌گردد و در واقع می‌توان گفت اگر واقعه عاشورا نبود، بسیاری از ابعاد شخصیتی حضرت زینب(سلام الله علیها) نهفته می‌ماند

در جریان حادثه عاشورا حضرت زینب(سلام الله علیها) صبری از خود نشان داد که بازگو کردن آن برای تمام زنان و مردان می‌تواند بسیار درس‌آموز باشد.

در روز عاشورا هر چند که مصیبت بسیار زیاد بود و حضرت زینب(سلام الله علیها) بسیاری از عزیزانش را از دست داد، اما هیچ‌گاه صبر از کفش نرفت و وظایف خود را در آن شرایط حساس فراموش نکرد.

حضرت زینب(سلام الله علیها) با پیام‌رسانی واقعه عاشورا این واقعه را برای همیشه زنده نگه داشت و پیام شهیدان را به جامعه بشری منتقل کرد.

نکته دیگر در زمینه شخصیت حضرت زینب(سلام الله علیها) و سیره وی، ولایت‌پذیری و اطاعت محض از ولی زمان خود بود به این معنا که وی به طور کامل از امر امام زمان خود در تمام وقایع پیروی می‌کرد.

اگر تلاش‌های حضرت زینب(سلام الله علیها) برای پیام‌رسانی واقعه عاشورا نبود، شاید امروز ما اطلاعات بسیار کمی از واقعه عاشورا داشتیم و این آثار و برکات برای این حادثه اتفاق نمی‌افتاد.

                                                                                                                                      

فرآوری : زهرا اجلال

  

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

 

 


منبع: خبرگزاری فارس - خبر آنلاین




:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,
نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : چهارشنبه 91/3/24

تفکیک جنسیتی در الگوبرداری!!!

حضرت زینب


وقتی از فضایل اخلاقی و کمالات انسانی یک بانوی برتر و الگو مانند حضرت زینب سلام الله علیها سخن به میان می آید ذهن ها متوجه بانوان جامعه شده و از آنها خواسته می شود تا با پیروی عملی از چنین شخصیت والایی اخلاق و فضیلت های والای انسانی را در خود پرورش دهند و بی آنکه کسی به زبان آورد از مردها خواسته می شود که فقط شنونده این بحث ها باشند؛ چرا که معتقدند این بحث ها هیچ ثمره عملی برای آنها ندارد.

برپایی همایش ها و نشست هایی زنانه و دعوت از سخنران و یا کارشناسان زن به خصوص در صدا و سیما و مدام زنان را مخاطب قرار دادن و پیوسته روی جنبه زن بودن ایشان تکیه کردن در سخنرانی ها و گفتگوها، همه نشانه از این دارد که تصور ما نسبت به حضرت زهرا و زینب کبری سلام الله علیهما این است که ایشان تنها برای زنان الگو هستند و بس.

این تصور تنها به بانوان مقدسی که نام بردیم ختم نمی شود و دایره آن مردان والا مقام را در نیز بر می گیرد. در این تصور رایج، همانگونه که زنان والا مقام الگوی اختصاصی برای زنانند، انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام نیز الگوی اختصاصی مردانند و اگر از فضایل اخلاقی و کمالات انسانی آنها سخنی گفته می شود مخاطب آن سخن، فقط جامعه مردان است و زنان را در این بین کاری نیست.

و این تقسیم بندی جنسیتی در معرفی الگو که در بین ما رواج دارد کاری است که با فرهنگ قرآن، بیگانه است. در فرهنگ تربیتی قرآن کریم هر گاه که بحث به معرفی الگو می رسد تنها چیزی که مطرح نیست جنسیت الگو و الگوگیرنده است.

بارزترین نمونه بی اعتنایی به این تفکیک جنسیتی در ارائه الگو را می توان در آیات پایانی سوره مبارکه تحریم مشاهده کرد.

در سه آیه پایانی این سوره خداوند متعال خطاب به تمام مردان و زنان، برای هر یک از دو مسیر کفران و اطاعت، دو زن را برای نمونه و الگو معرفی می کند.

این تقسیم بندی جنسیتی در معرفی الگو که در بین ما رواج دارد کاری است که با فرهنگ قرآن، بیگانه است. در فرهنگ تربیتی قرآن کریم هر گاه که بحث به معرفی الگو می رسد تنها چیزی که مطرح نیست جنسیت الگو و الگوگیرنده است

در آیه 10 که مربوط به معرفی نمونه های کفرورزی است خداوند متعال زن حضرت نوح و زن حضرت لوط را الگوی مردان و زنان کافر معرفی می کند:

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ  کَانَتَا تحَْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَلِحَینْ‏ِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنهُْمَا مِنَ اللَّهِ شَیًْا وَ قِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ»؛ خدا براى کافران(چه مرد و چه زن)، زن نوح و زن لوط را نمونه ذکر کرده است که تحت سرپرستى و زوجیت دو بنده شایسته از بندگان ما بودند، ولى [در امر دین و دین‏دارى‏] به آن دو [بنده شایسته ما] خیانت ورزیدند، و آن دو [پیامبر] چیزى از عذاب خدا را از آن دو زن دفع نکردند و [هنگام مرگ‏] به آن دو گفته شد: با وارد شوندگان وارد آتش شوید. 

 در مقابل وقتی سخن از ایمان و بندگی خدا می شود باز تمام مومنین؛ چه مرد و چه زن را مخاطب خود ساخته و برای تمام آنها آسیه و مریم سلام الله علیها را مَثَل می زند و با معرفی این دو مردان و زنان مومن را به تآسی و الگو گیری رفتاری از ایشان فرا می خواند:

«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبّ‏ِ ابْنِ لىِ عِندَکَ بَیْتًا فىِ الْجَنَّةِ وَ نجَِّنىِ مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجَِّنىِ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ * وَ مَرْیمَ‏َ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتىِ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا وَ صَدَّقَتْ بِکلَِمَاتِ رَبهَِّا وَ کُتُبِهِ وَ کاَنَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ»

و خدا براى م?منان همسر فرعون را مثل زده است هنگامى که گفت: پروردگارا! براى من نزد خودت خانه‏اى در بهشت بنا کن ومرا از فرعون و کردارش رهایى بخش ومرا از مردم ستمکار نجات ده. * و [نیز] مریم دختر عمران [را مثل زده است‏] که دامان خود را پاک نگه داشت و در نتیجه از روح خود در او دمیدیم و کلمات پروردگارش و کتاب‏هاى او را تصدیق کرد و از اطاعت‏کنندگان [فرمان‏هاى خدا] بود.

اگر حضرت زینب سلام الله علیها توانست در سایه عبادت و بندگی با معرفت خداوند متعال به مقامات عالی انسانی نائل شود او برای زن و مرد ما الگوست؛ نه فقط برای زنان تا ما کارشناس زن دعوت کنیم و از او بخواهیم تا شخصیت زنانگی حضرت را برای زنان ما توصیف کند

یک نکته ادبی

در زبان عربی برای اشاره به جمع مردان و زنان از همان الفاظی استفاده می شود که برای جمع مردان به کار می رود؛ که الذین و الرجال دو مورد از آنهاست.

شبیه این تعبیر در فارسی نیز وجود دارد. ما در فارسی به جمع مردان و زنان می گوییم «مردم» و هیچگاه «زنم» گفته نمی شود.

بنابراین وقتی در آیات ذکر شده «الذین» آمده این به معنای تمام زنان و مردان است؛ بدون تفکیک جنسیتی.

تمام آنچه گفتیم برای این بود که ذهن گویندگان و نویسندگان و نیز شنوندگان و خوانندگان ایشان را به این نکته مهم توجه دهیم که در فرهنگ اصیل سلامی ملاک، آن عبادت و فضیلت و کمال انسانی است که اگر در کسی بود باید بدان توجه داده شود و همگان را به تأسی از آن دعوت کرد و در این بین مرد بودن و یا زن بودن آن شخص، مهم نیست.

اگر حضرت زینب سلام الله علیها توانست در سایه عبادت و بندگی با معرفت خداوند متعال به مقامات عالی انسانی نائل شود او برای زن و مرد ما الگوست؛ نه فقط برای زنان تا ما کارشناس زن دعوت کنیم و از او بخواهیم تا شخصیت زنانگی حضرت را برای زنان ما توصیف کند. هر چند این کار در جای خود بسیار ارزشمند و ستودنی است؛ اما نباید این بزرگ شخصیت عالم را در همین حد محدود کرد و مردان را از مخاطب قرارگرفتن ایشان خارج نمود.

هنر گوینده و نویسنده زینبی ما باید این باشد که بتواند چهره عالم گیر آن بانو را به تصویر بکشد آنهم تصویری که مردان و زنان عالم را به پیروی و تأسی از آن حضرت وادارد.

موضوعاتی مانند اطاعت و بندگی خدا ، ولایت پذیری و حرکت در خط امامت ، صبر و استقامت ، ایستادگی حیرت آور در برابر دشمن تا بن دندان مسلح ، مدیریت بحران ، دفاع از نهضت تا سرنگونی نظام ستم و ... قابلیت آن را دارند که مردان و زنان عالم را در تمام اعصار درنوردیده و شخصیت این بانوی نمونه اسلامی را به عنوان الگویی بی نظیر به جهانیان بشناساند.

امید پیشگر 

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان




:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,
نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : چهارشنبه 91/3/24

فضایلی از بزرگترین مربّی عالم !

امام علی

در نوشتار گذشته، به بررسی آن دسته از فضائل امیرمومنان على علیه السلام پرداختیم که یا اکتسابی یودند و یا غیر اکتسابى و غیر م?ثر در شخصیت آن حضرت بود. اکنون به دسته دیگری از فضایل ایشان که غیر اکتسابى اما در عین حال م?ثر در شخصیت آن بزرگوار است، نظر می افکنیم. فضایل غیر اکتسابى و م?ثر در شخصیت این دسته از فضائل، با این که منشأ الهى دارد، لکن در زندگى و کیفیت شکل گرفتن رفتارها، سیره و سنّت آن حضرت تأثیر دارد. تولد در خانه کعبه، شخصیت حضرت على علیه السلام را تغییر نمى‌دهد و تنها، کرامت و شرافتى الهى است تا مردم متوجه شوند که این انسان با سایر انسان‌ها تفاوت دارد. لکن برخى موهبت‌هاى خدادادى و غیر اکتسابى که به امیرالم?منین علیه السلام و انبیا و اولیاى دیگر عطا شده است، در شکل گرفتن شخصیت، زندگى، اعمال، سیرت و سنّت آن بزرگواران تأثیر داشته است؛ موهبت‌هایى مثل درک و فهم، دلِ بیدار و روح با صفا.

البته ما نمى‌دانیم حقیقت این مواهب چه بوده است، اما آثار آنها را درک مى‌کنیم. ما نمى‌توانیم آن نورانیت دل و صفاى باطن را درک کنیم؛ ولى قراین و آثار فراوانى از آن بزرگواران نقل شده که تعبیرى ندارد جز این که بگوییم این آثار در نتیجه نورانیت قلب و صفاى روح ایشان بوده است و وجود این بزرگواران «وجودى نورانى» است. این تعبیر در قرآن و نیز در روایات بى شمارى از طریق سنّى و شیعه آمده است. بر اساس روایات، پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام وجودى نورانى دارند و قبل از این که در این عالم به صورت وجود جسمانى ظاهر شوند، خداوند متعال نور آنها را خلق کرده است.(1) البته ما حقیقت این تعابیر را درک نمى‌کنیم و نمى‌دانیم که آیا نور ایشان از جنس نورى است که ما به چشم مى‌بینیم یا نورى دیگر است؟ البته بعید است از جنس این نور باشد. همین قدر مى‌دانیم که این بزرگواران حقیقتى بسیار متعالى، شریف و مقدس هستند و ما عنوانى پاک تر و ارزنده تر از «نور» نداریم که در مورد آنها به کار بریم؛ همان‌طور که درباره خداوند مى‌گوییم:  «اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (نور /35)، و لفظ مناسب دیگرى نداریم که بتوانیم با آن، رابطه خدا با عالم هستى را توضیح دهیم. خداوند مى فرماید: «خدا نور آسمان‌ها و زمین است» و در روایات آمده است که خداوند از نور خود نور واحدى را آفرید که بعد از خلقت حضرت آدم علیه السلام در صلب او قرار داده شد.(2)

این نیز کرامت و نورانیت دیگرى بود که خدا به آن حضرت عطا کرده بود و خود ایشان در کسب آن نقشى نداشت. مگر امکان دارد انسان در حالى که طفلى شیرخواره است چنین کرامات و مقاماتى را به اختیار خود کسب کند؟! این فضیلت از آن دسته موهبت‌هاى الهى و غیر اکتسابى بود که در شکل گرفتن شخصیت، رفتار، سیره و سنّت آن حضرت م?ثر بود

در این جا نیز ما نمى‌توانیم مفهوم قرار گرفتن نور در صلب حضرت آدم علیه السلام را درک کنیم؛ اما روایات زیادى وجود دارد که بسیارى از آنها را اهل تسنن نیز نقل کرده‌اند و در آنها چنین تعبیراتى نقل شده است. بر حسب روایات، این نور از صلبى به صلب دیگر منتقل مى‌شد تا زمانى که به صلب عبدالمطلب رسید. در این مرحله نیمى از این نور در صلب عبدالله قرار گرفت که از آن پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله آفریده شد و نیم دیگر آن در صلب ابوطالب قرار داده شد و از آن امیرالم?منین علیه السلام آفریده شد؛ یعنى تا آن زمان این دو نور اتحاد داشتند و نور واحد بودند.(3) این حقیقت نورانى به گونه‌اى است که حتى زمانى که این بزرگواران در شکم مادر بودند، بیش از من و شما کمالِ عقل و قدرت درک و فهم داشتند. اهل بیت علیهم السلام به گونه‌اى بودند که قبل از تولد و در شکم مادر بیش از فیلسوفان ما قادر به درک مطالب بودند. این بزرگواران حتى قبل از تولد تسبیح خدا مى‌گفتند و هنگامى که متولد مى‌شدند و به این عالم قدم مى‌گذاشتند، به سجده مى‌افتادند. طبعاً درک حقیقت این عوالم و مقام‌ها، براى انسان‌هاى عادى نظیر ما میسّر نیست.(4)


نور در بیان نور

در مورد حضرت على علیه السلام ممکن است بعضى تصور کنند که ایشان هم طفلى مثل اطفال دیگر و انسانى مثل انسان‌هاى دیگر بوده اند.  براى تحقیق این مسأله بهتر است به کلام خود امیرالم?منین علیه السلام مراجعه کنیم و ببینیم خود آن حضرت درباره خودش چه مى‌گوید؛ چرا که ما معتقدیم این بزرگواران سخنى به گزاف نمى‌گویند.

نهج البلاغه

در یکى از خطبه‌هاى معروف نهج البلاغه به نام «خطبه قاصعه» امیرالم?منین علیه السلام ابتدا به شخصیت پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله اشاره مى‌کند. امیرالم?منین علیه السلام مى‌فرماید:

«هنوز رسول خدا شیرخوار بود که خدا بزرگ ترین فرشته‌اش را قرین او قرار داد،تا او را به بهترین کارها راهنمایى کند».(5)

 

 

 

 

 

 

ادامه مطلب...


:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,

نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : چهارشنبه 91/3/24

پیشینه موعود گرایی در ایران

زرتشت



امید بشر به ظهور نجات بخشی یگانه و در هم کوبندة تمام آثار ظلم و نفاق در جهان، چنان در میان ادیان گوناگون در اقصی نقاط جهان پررنگ و هویداست که بی‌شک می‌توان اندیشة موعودگرایی را وجه اشتراک عمده ای برای ادیان اصیل و ریشه دار کلّ تاریخ برشمرد. اصولاً حضور اندیشة ظهور منجی در ساختار کلّی ادیان نشانگر نوعی پختگی و اصالت در آنهاست، چه دستورات آن دین علاوه بر ارائه دستورات و شرایعی برای پایبندی متدیّنان بدان، آغاز و انجام جهان را نیز به خوبی به تصویر کشیده و با قرار دادن جایگاهی برای ظهور منجی تاریخ، حیات بشر را با بازگشت به اصالت‌های نیک سرشت و پاک‌ترین پدیده‌های زندگی بشری، به انجام می‌رساند.


هدف مقاله حاضر تبیین و واکاوی جایگاه موعود و اندیشه موعودگرایی در میان ادیان ایرانی، به ویژه دین زردشتی و به تبع آن دین مانوی و مزدکی است. در این سطور به ارائه شمّه‌ای کلان و کلّی‌نگر به چرایی، چگونگی و فلسفه حضور موضوع ظهور منجی در این ادیان خواهیم پرداخت......


سوشیانس، موعود زرتشت

در متون اصیل زردشتی، به ویژه اوستا، منجی دین زردشت «سوشیانس» نامیده شده است، این عبارت ترکیبی از ریشه کلمه پهلوی «سو»، به معنای سود و منفعت است.(1) شاید بتوان در میان متون کهن پهلوی ـ اوستایی معانی دیگری را نیز برای این گزاره یافت، لیکن آنچه در این میان از اهمیت بیشتری برخوردار است موارد اطلاق این مفهوم و نحوه بهره‌برداری متون شرعی و مذهبی دین زردشتی از آن است. به درستی نمی‌توان موارد متعدّد اطلاق سوشیانس را در متون زردشتی احصاء نمود، برای نمونه در جایی از اوستا سوشیانس‌ها سه تن انگاشته شده‌اند که بنا بر جهان‌بینی دین زردشت که زمان کلّی عالم را به چهار بخش عمده سه هزارساله تقسیم می‌کند و هریک از سوشیانس‌ها در نقاط عطف انتقال و تبدیل این بخش‌ها به یکدیگر به وظیفة خویش عمل می‌کنند.(2) از سویی دیگر گاه سوشیانس به امری مفرد و واحد اطلاق شده که در این صورت منظور «سوشیانس سوم» خواهد بود.(3)

به سختی می‌توان مفهوم مشخّص و منحصر به فردی را که به اندیشه موعودگرایی در آیین مزدکی اشاره داشته باشد، یافت. با این حال در منابع تاریخی به گستره وسیعی از نحله های بدعت‌گذار از میانه دوره ساسانی تا قرون اوّلیه خلافت عبّاسی عنوان «مزدکی» اطلاق شده است، که با توجّه به عدم رعایت بی‌طرفی و نگرش نقّادانه علمی در هیچ یک از این منابع، نمی‌توان به گزاره‌های به ندرت متناسبی که با انگاره‌های موعودگرایی در اندیشه‌های مزدکی بیان شده، اعتماد چندانی مبذول داشت

شروح و تفاسیر متعدد و بعضاً متباینی در میان متون زردشتی که سابقه‌ای بالغ بر 6 قرن پرفراز و نشیب را برخود دیده است، یافت می‌شود. چنان‌که آمد، بدویت آیین و ابتدایی بودن تعالیم آن باعث شده که تفاسیر او‌لیه از سوشیانس با آنچه در کتب پهلوی دین زردشت در آستانة ظهور اسلام به رشتة تحریر در آمده است در ماهیّت و نه ذات تفاوت داشته باشد. گاهی اکثر روایات با مضامین اسطوره‌ای دور از ذهنی ممزوج و عجین شده‌اند، لیکن به طور کلّی می‌توان به موارد اتّفاق قاطبة روایات به شرح ذیل اشاره کرد:

نهادهای پاک سیرت سه سوشیانت که از نسل زردشت در دریاچه‌ای اسطوره‌ای به نام «کیانسه» پنهان شده‌اند، در زمان‌های مقتضی و از طریق ساز و کاری اسطوره‌ای پای به عرصه وجود و اصلاح جهان می‌نهند.(4) بنابر گمانه‌زنی‌های دراز دامن درباب مکان کنونی دریاچه یاد شده در بالا، به احتمال بسیار زیاد این دریاچه، همان دریاچه ی هامون کنونی است.(5)

دوره حضور سوشیانس که 57 سال به طول می‌انجامد، قرین با سعادت و نیک بختی بشر است؛ همه ی دیوان نابود می‌شوند، بیماری و پیری و مرگ از جهان رخت برمی‌بندد. جهان از دروغ و نیرنگ پاک می‌شود. اهریمن نابکار و متعلّقات او به کلی محو می‌گردند و جهان به مرحلة فرشکرد یا تصفیه و تجدید خواهد رسید.

رسالت سوشیانس تازه و خرّم نمودن جهان، و پاک کردن آن از وجود شیاطین و اهریمنان است. سه‌گانگی موعود های دین زردشت بی‌شک بیانگر نوعی استمرار و تداوم در نهاد بشر برای فرارسیدن روزی که جهان عاری از هرگونه عیب و کژی خواهد بود، تعبیه شده است.

در اسطوره‌های متأخّر مزدایی، ابعاد انگاره‌های موعود شناختی مزدایی گسترده‌تر از پیش و نام موعود‌ها تکثر قابل ملاحظه‌ای می‌یابند. بدون شک فزونی تعداد منجیان مزدایی در روایات این دوره، فارغ از تأکید بر جایگاه ویژه موعودگرایی در مبانی ساختاری این دین که در راستای تکامل یافتگی بیشتر، رنگ و جایگاه والاتری یافته بود، حاصل اعمال فشارها و عسرت‌هایی ست که در اثنای حملات و تهاجمات هر از چندگاهی که متوجه متدینان زردشتی در ایران می‌شد.


موعود
موعود دین مانی

دین مانوی یکی از غوامض مباحث تاریخ ادیان جهان است، دینی جهان شمول و حائز تأثیرات گسترده که در طول حیات دراز دامن خود همیشه با سخت گیری‌ها و طرد و لعن اصحاب قدرت در گوشه گوشه جهان مواجه بوده است.(6) تأثیراتی که مانی در تدوین آموزه‌های خویش از زردشت و مسیح(علیه السلام) گرفت، بسیار بیشتر از تأثیراتی است که از دیگر ادیان به خود پذیرفته است. درباب مسئله موعودگرایی در این دین به دلیل فشارها و سختی‌های فراوانی که چه در طول حیات مانی و چه در زمان‌های پس از آن گریبان‌گیر پیروان این دین بود، پرداخت و توجّه ویژه‌ای نشده است. با این وصف، مانی پایان جهان را با نبرد بزرگی قرین می‌داند که برآیندی از تمام منازعات تاریکی‌ها و ظلمات فراگرفته در جهان است. در این زمان عیسی دوباره ظهور می‌کند و عدل و دادِ از یادها رفته را دوباره احیا می‌کند. چنانکه آشکارست انگاره ی موعودگرایی در دین مانوی تفاوت چندانی با تعالیم مسیحی دراین باب ندارد، البته لازم به ذکرست که مانی در تفاسیر خود از شخصیت عیسی، از سه نوع عیسی نام می‌برد:

الف ـ عیسای درخشان یا خدای نجات بخش؛

ب ـ عیسای رنجبر؛ که در مانویت غربی به روح دردکشنده در ماده اطلاق می‌شود، روحی که چونان عیسای بر دار شده، خود بر دار کشیده شده است.

ج ـ عیسی مسیح؛ پیامبر و پسر خدا که در قامت بشر ظاهر شده و همگان برآنند که بر دار شده و از دنیا رفته است، لیکن مانی بر این نظر نیست و معتقد است او در حقیقت بردار نشده است.

گاهی در اندیشة مانوی این مفاهیم در هم آمیخته شده ، به مفاهیمی غیر قابل تفکیک و مغشوش تبدیل می‌شوند.

هدف مقاله ی حاضر تبیین و واکاوی جایگاه موعود و اندیشه موعودگرایی در میان ادیان ایرانی، به ویژه دین زردشتی و به تبع آن دین مانوی و مزدکی است. در این سطور به ارائة شمّه‌ای کلان و کلّی‌نگر به چرایی، چگونگی و فلسفة حضور موضوع ظهور منجی در این ادیان خواهیم پرداخت...

موعود مزدک و مزدکیان

از آیین نوپدیدی که شخصی به نام «زرتشت خرگان» ادّعای پدید آوردن آن را نمود، اطّلاعات مستند و متقنی در دست نیست امّا از استنتاجاتی که به نقل از منابع عموماً مخالف پیروان مزدک می‌توان دریافت، به کارگیری لفظ «آیین» بیش از «دین» با واقعیت مقارنت پیدا می‌کند. با توجه به این مقدّمه مختصر به سختی می‌توان مفهوم مشخّص و منحصر به فردی را که به اندیشه موعودگرایی در آیین مزدکی اشاره داشته باشد، یافت. با این حال در منابع تاریخی به گستره ی وسیعی از نحله های بدعت‌گذار از میانه دوره ی ساسانی تا قرون اوّلیه ی خلافت عبّاسی عنوان «مزدکی» اطلاق شده است، که با توجّه به عدم رعایت بی‌طرفی و نگرش نقّادانه علمی در هیچ یک از این منابع، نمی‌توان به گزاره‌های به ندرت متناسبی که با انگاره‌های موعودگرایی در اندیشه‌های مزدکی بیان شده، اعتماد چندانی مبذول داشت. برای نمونه در یکی از مستندترین و قابل اتّکاترین منابع تاریخی در بررسی آموزه‌های ادیان و آیین‌های گوناگون یعنی «ملل و نحل» شهرستانی، سطوری به شرح ذیل در تبیین آرای مزدکیان آمده که می‌توان آن را با اندیشه‌های موعودگرایی متناسب دانست: «ارواح از طریق ستارگان، ماه و خورشید به نجات نهایی دست می‌یافتند. احتمال دارد جدایی یاد شده به نحوی اتّفاقی، مربوط به رهایی ارواح از بند ماده باشد که بستگی به وقایع و مسیر زندگی فرد دارد و تابع قانون مشخصی نیست. اگر ثواب کردی، به بهشت می‌روی و اگر خطا ورزیدی به اسارت روح خود در این جهان مادی گرفتار خواهی شد».


پی نوشت ها :

1.اوستا، فروردین یشت، 11/129، البته قرائت های دیگری نیز از این ریشه در منابع درج شده است: «ی سو تومندی پروژ کو» به معنای رهاننده و نجات دهنده.

2.برای اطلاعات جامع در این باب بنگرید به بررسی نگرش ادیان ایرانی به موعود،ص19.

3.فی المثل بنگرید به اوستا، فروردین یشت، 11/128؛ و نیز همان، یسن ها،34،46و48.

4.زردشت سه بار با زن خود هوو(Hvov) نزدیکی کرد و نطفه او به زمین افتاد. نریوسنگ نطفه ها را برگرفت و برای محافظت از آنها 99999 فروهر پاک به پاسبانی گمارد. بنا بر نص بندهشن این سه نطفه در قعر دریاچه کیانسه محفوظ مانده‌اند.

5.بنگرید به اوستا، وندیداد، فرگرد19، فقرة پنجم و نیز زامیاد یشت، فقره 66؛ بندهشن فقره13،16؛ و نیز بررسی نگرش ادیان ایرانی به موعود، صص20-21. مخصوصا روایات افسانه‌ای از گرگ بزرگی که پهنایش415 گام و درازایش 433 گام است و یا جادوگری بدطینت به نام ملکوس و یا ماری عظیم الجثه و نیز شخصیت دژخیم شاهنامه فردوسی، ضحاک که همگی موانعی را برای ظهور موعود زردشتی فراهم می‌آورند.

6.برای اطّلاعات بیشتر درباره تاریخ مانویت و تأثیر و تأثرات آن از ادیان دیگر بنگرید به: مانی شناسی، سید حسن تقی‌زاده، به کوشش ایرج افشار، نشر توس، چ اول،1383؛ کشاکش‌های مانوی- مزدکی در ایران عهد ساسانی، به کوشش محمّد کریمی زنجانی اصل، نشر اختران،چ اول،1384؛ مانی و سنت مانوی، فرانسوا دکره، ترجمه عباس باقری، مجموعه گفت‌وگوی تمد‌ن‌ها، 1384

بخش مهدویت تبیان

 

 


منبع: ماهنامه موعود شماره 104 - نویسنده: محمّدحسین رفیعی




:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,
نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : چهارشنبه 91/3/24

انتظار ؛ انقلابی ماندن، همه جا، همه وقت

امام زمان

«خدایا به محضر مبارک مولای من، صاحب الزمان، این سلام و درود عاشقانه و آتشین ما را برسان؛ از طرف همه مردان و زنان م?من در طول تاریخ، در شرق و غرب عالم، از دریا و خشکی و دره و کوهستان‌ها، زنده و مرده؛ م?منین و مجاهدین در طول تاریخ؛ از پدرم و مادرم و فرزندانم و از طرف من و از طرف همه ما»... (1)

یکی از نکاتی که باید مواظب باشیم، آن است که مسئله انتظار، مسئله ظهور، مسئله عشق به حضرت مهدی(عج) و امثال آنها، کم‌ارزش و تبدیل به بازی نشود.

در یکی از فرازهای زیارت آل یس آمده است: «سلام بر تو ای فراخوان به سوی خدا؛ ای کسی که صدای تو صدای خداست. درود بر تو، ای کسی که راه بشر به سوی خدایی و ای کسی که دین او را به پا خواهی کرد. سلام بر تو ای کسی که حق خدا را اقامه خواهی کرد، جبهه یاران خدا را رهبری خواهی کرد و خلیفه خدا هستی» و بعد در اواخر همین زیارت می‌خوانیم که: «خدایا اگر من مُردم و حضرت نیامد، از تو می‌خواهم مرا در زمره کسانی قرار دهی که دوباره زنده می‌کنی تا در رکاب او بجنگند برای عدالت، تا بتوانم جزو سربازان آن نبرد بزرگ آخر الزمان و نبرد جهانی باشم».(2) س?ال مهمی که مطرح است آن است که انتظار فرج یعنی چه؟

با توجه به این روایات و دعاها باید گفت: انتظار فرج، یعنی آمادگی برای انقلاب جهانی و بزرگ. انتظار فرج، یعنی لحظه شماری برای آغاز آن پایان بزرگ. انتظار فرج، یعنی منتظر نشستن برای دیدن جرقه آن نبرد بزرگ جهانی که از شرق تا غرب عالم را خواهد گرفت و به فروپاشی همه امپراطوری‌ها، استبدادها و استعمار‌های بین‌المللی و همه جنایت‌کاران، خواهد انجامید. انتظار فرج، یعنی زنده نگه‌داشتن روح انقلابی در خودمان و تلاش برای گسترش جهانی و آماده باش جهانی. انتظار فرج، یعنی من همیشه یک چریکی و مبارز خواهم ماند. انتظار فرج، یعنی من یک مجاهد هستم و مجاهد خواهم ماند.

منتظر مهدی(عج)، کسی است که به هیچ چیزی دل نمی‌بندد؛ کار می‌کند کار اقتصادی، کار علمی، کار سیاسی؛ تشکیل خانواده می‌دهد. همه این کارها را می‌کند مثل بقیه مردم، از راه مشروع و درستش؛ اما به هیچ چیز دل نمی‌بندد. منتظر مهدی(عج) یعنی کسی که هر لحظه آماده است از همه چیز دل بکند و مستقیم برود به سمت شهادت. برای چه؟ شهادت برای چه؟ شهادت برای اینکه توحید و عدالت بر تمام جهان حاکم بشود. حال شما بگویید انتظار فرج کار آسانی‌ست؟!

اینکه در روایت آمده است: «انتظار فرج، جزئی از فرج است»(3) و خودش باعث گشایش در کار بشر شده و مقدمه اجرای عدالت نسبی می‌شود ـ تا وقتی عدالت مطلق به دست حضرت، اجرا شود ـ و این که می‌گویند: «انتظار فرج، جزء بزرگترین عبادات است»،(4) اینها همه یعنی من یک انقلابی‌ام و در برابر ظلم و ستم و بی عدالتی و ظلم بی تفاوت نیستم. انتظار فرج، یعنی سرنوشت همه بشریت برای من مهم است. یعنی برای من، گرسنگان آفریقا مهم‌اند. برای من، مظلومین آمریکای لاتین مهم‌اند. برای من، طبقات فقیر و محروم در آسیا مهم‌اند. برای من سرنوشت همه تحقیر شده‌های جهان، همه گرسنگان، همه زیر پا ماندگان، مهم است و آن روزی که آقای ما برسد، آن روز، روز پیروزی مستضعفین بر مستکبرین در سراسر جهان است. انتظار فرج یعنی این؛ یعنی من آماده شهادت هستم.

چه کسانی در جبهه باطل، مقابل یاران ذخیره الهی و حضرت حجت(عج) قرار خواهند گرفت؟ به یقین، آنها کسانی هستند که جنگ‌های بزرگ جهانی را به ملت‌ها برای منافع تحمیل می‌کنند. کسانی که دین‌های قلّابی و معنویت‌های دروغین را ترویج می‌کنند که توجیه‌گر ظلم است.آنهایی که به نام دین، دنیای خودشان را تأمین می‌کنند و نان دین می‌خورند و کار دنیا می‌کنند. اینها دشمنان صف اول مهدی(عج) هستند. در روایت هست که چشم در چشم مهدی(عج) می‌ایستند و استدلال قرآنی و دینی می‌آورند علیه حضرت مهدی(عج) و به اسم دین، جلوی ایشان می‌ایستند.

 

ادامه مطلب...


:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,

نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : چهارشنبه 91/3/24

ظهور اصغر

امام زمان

 

همانطور که غیبت حضرت مهدی شامل غیبت صغرا و کبراست، جالب است بدانید که ظهور ایشان نیز همین طور است. شیعیان پس از سال ها ارتباط مستقیم با امام حاضر، آمادگی فهم و درک غیبت و ندیدن امام را نداشتند، چون نمی دانستند بدون حضور امام چطور می شود متّحد بود و احکام شرعی را استخراج کرد. این ها وظایفی است که انجامشان در دوره ی غیبت بر عهده ی خود شیعیان است.

در دوره ی غیبت صغرا ارتباط مردم با امام کامل قطع نشده بود و به واسطه ی نوّاب ادامه داشت، امّا همین ارتباط محدود باعث شد تا مفهوم غیبت برای مردم جا بیفتد.

در دوره ی ظهور هم همینطور است، چون پس از قرن ها دوری، مردم هنوز آمادگی ارتباط مستقیم با امام را ندارند، ظهور اصغر اتفاق می افتد؛ یعنی همه چیز و همه جا رنگ و بویی از امام دارد. در این مقطع زمانی است که شرایط ظهور کبرا فراهم می شود.

هرچه جلوتر می رویم و مردم بیشتر با مشکلات درگیر می شوند، توجّهشان هم به امام بیشتر می شود. در این دوره است که مردم با دیدن هرچیز از حضرت مهدی یاد می کند و تنها راه نجات خود را در ظهور او می داند

بعضی از نشانه ها و مسائلی که در دوره ظهور اصغر دیده می شوند، عبارتند از:

1ـ بالا رفتن سطح فهم عمومی و پیشرفت دانش و فنّاوری: در دو قرن اخیر، علم به اندازه ی تمام پیشرفتی که از بدو پیدایشش تا دو قرن پیش داشته، پیشرفت کرده است و هر روز هم دامنه ی آن گسترده تر می شود. انسانی که این پیشرفت را تجربه کرده است، توانایی پذیرش تحوّلات علمی عصر ظهور اکبر را دارد. بشری که جت و موشک ساخته و دیده است، هم می تواند بپذیرد که آدمی در یک چشم بر هم زدن از این سر دنیا به آن سر دنیا برود و هم نمی تواند ادّعا کند که ممکن بوده روزی به این سطح از پیشرفت برسد که با یک چشم برهم زدن زمین را طی کند.

دل بستن مردم به امام و زیاد شدن یاد ایشان: هرچه جلوتر می رویم و مردم بیشتر با مشکلات درگیر می شوند، توجّه شان هم به امام بیشتر می شود. در این دوره است که مردم با دیدن هر چیز از حضرت مهدی یاد می کند و تنها راه نجات خود را در ظهور او می داند.

3ـ صحبت های عمومی در جهان برای تشکیل یک حکومت جهانی واحد: سازمان های بین المللی ایجاد شده در سراسر جهان، همه یک هدف را دنبال می کنند و آن ایجاد یک حکومت واحد برای برقراری عدالت جهانی است. این بدین معنی است که همه می دانند، جهان نیازمند یک حکومت است که بتواند عدالت را اجرا کند.

لازم به ذکر است که بحث ما از ظهور اصغر به این معنی نیست که ما می خواهیم تعیین وقت کنیم، بلکه به این معنی است که ما امیدواریم به نزدیک بودن ظهور اکبر، البتّه اگر خدا بخواهد.

بخش مهدویت تبیان

 

 


منبع: فجر مقدس1، ماهنامه موعود، شماره29، محمود مطّهری نیا




:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,
نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : چهارشنبه 91/3/24

در انتظار طلوع

امام زمان

طلوع خورشید همیشه زیبا و جذاب است. آن قدر که مى ارزد براى دیدنش، از خواب شیرین صبح گاهى هم دست کشید؛ اما اگر یک شب تاریک و ظلمت برهوت یک بیابان سرد را تجربه کرده باشى، تاریکى و ترس، بدنت را بى حس کرده باشد و سرما تا عمق درونت نفوذ کرده باشد، آن وقت تابش نخستین پرتو خورشید، نه فقط زیبا و جذاب، که تنها امید زندگى است، همه ى آرزوى درونى توست، مایه ى دلگرمى است و ماندن، دلیل بودن است و اینک ما در انتظار چنین طلوعى هستیم.

در این برهوت دنیاى مادى که شیطان هاى زور و زر و تزویر و ابلیس هاى خودکامگى و دنیا طلبى از همه سو احاطه مان کرده اند و اسب سرکش نفس را مى تازانند، در این وانفساى ظلمت و جهالت که گوهر ارزش ها را به بهاى ناچیز مادیات مى فروشند، در این سرماى بى دینى و مادیت پرستى، در انتظار طلوع گرم خورشیدیم. و قسم به شب پوشاننده(1) که روز خواهد درخشید. راه گم کردن ها، زمین خوردن ها تاریکى ها و هراس شب تار تنهایى و تشنگى ها به پایان خواهد رسید و روز خواهد آمد.

آرى، در روز طلوع خورشید هدایت، روز شکفتن گل هاى نرگس، روز بارش باران رحمت، درون یخ زده مان به گرماى ایمان او گرم خواهد شد و زمستان جهالت و غفلت بار خواهد بربست و بهار ایمان و معنویت بر چهره مان گل مسلمانى خواهد رویاند.

او خواهد آمد و به قلب هاى مرده مان روح حیات خواهد دمید(2) ریشه ى گمراهى ها و دشمنى ها را برخواهد کند.(3) او خواهد آمد و آثار اندیشه هاى باطل و هواهاى نفسانى را محو خواهد کرد(4) و بر زمین، باران عدل خواهد بارید(5) او خواهد آمد، صاحب روز فتح و پیروزى(6) مژده رسان فتح، نسم خوش عطر هدایت و نصرت: آینه ى تجلى خدا و در آن به تماشاى خدایى بودن خواهیم نشست.(7) درگاه خداى بهشت روى خواهد نمایاند و از آن به وادى سعادت ره خواهیم یافت.(8) او خواهد آمد و بر گستره ى زمین، زلال پاکى جارى خواهد کرد. سینه هاى تنگمان آن روز شفا خواهد یافت.(9) از مدد الهى لبریز مى شویم که و رحمت واسعه است و پهناى زمین در برابر گستردگى رحمتش دانه اى خرد خواهد بود.

او مى آید تا بهار را در همه ى دل هاى مرده به پا کند. گل هاى سرخ محمدى را آن روز همه جا مى توان دید. بر پنجره ى خانه ها نسترن عفاف خواهد رویید. ظلم نایاب خواهد شد ودنیا بى بها. چشم ها به دنبال قطره اى از زلال معنویت، یک کویر طولانى را طى نخواهند کرد؛ که آن روز این آب زلال در همه ى دل ها جارى خواهد شد ودل هاى خالى از این زلال پاک، محو خواهند شد

وقتى که موعود بیاید، قرآن حیاتى تازه مى یابد،(10) حدود بر زمین مانده ى الهى، برپا مى گردد،(11) راه نمایانده مى شود (12) و گمراهى ها پایان مى گیرد.

او مى آید با یک بهار سبزى و ترنم، با یک آسمان باران رحمت و با یک نگاه رحیم.

و دنیا چه مى خواهد براى زیر و رو شدن و از تاریکى و عطش بیرون آمدن و بهشت را مجسم کردن.

او مى آید تا بهار را در همه ى دل هاى مرده به پا کند. گل هاى سرخ محمدى را آن روز همه جا مى توان دید. بر پنجره ى خانه ها نسترن عفاف خواهد رویید. ظلم نایاب خواهد شد و دنیا بى بها. چشم ها به دنبال قطره اى از زلال معنویت، یک کویر طولانى را طى نخواهند کرد؛ که آن روز این آب زلال در همه ى دل ها جارى خواهد شد و دل هاى خالى از این زلال پاک، محو خواهند شد. علف هاى هرز روییده در زمین، آن روز برکنده خواهد شد. او مى آید در روزى که م?منان به یارى خدا لبریز از شادى خواهند شد.(13)

مهربانى ها سر مى گیرد و لطافت مفهومى تازه مى یابد، نمازها آن روز شمیم بهشت مى دهند، نگاه ها، مهربانى رد و بدل مى کنند. هیچ یتیمى بى دست نوازش نخواهد ماند. هیچ مسکینى در انتظار لقمه نانى شب و روز را به گرسنگى نخواهد گذراند. هیچ دستى به ستم بلند نخواهد شد، حکومت عدل علوى چهره خواهد نمایاند و برادرى را آن روز مى توان معنا کرد. چه مبارک سحرى خواهد بود و چه فرخنده روزى آن روز که او بیاید!


پی نوشت:

1-  لیل (92) آیه هاى 2-1 (والیل اذا یغشى - والنهار اذا تجلى).

2-  ر. ک: ص 77، پاورقى 1.

3-  مفاتیح الجنان، ص 884: (أین حاصد فروع الغى والشقاق)

4- مفاتیح الجنان، ص 884: (أین طامس اثار الزیغ والاهواء)

5- مفاتیح الجنان، ص 223: (مطهر الأرض وناشر العدل)

6-  مفاتیح الجنان، ص 884: (أین صاحب یوم الفتح)

7-  مفاتیح الجنان، ص 884: (أین وجه الله الذى الیه یتوجه الأولیاء)

8- مفاتیح الجنان، ص 884: (أین باب الله الذى منه ی?تى)

9-  همان، ص 973: (واشف به صدور الوغرة)

10-  همان، ص 973: (أحى بولیک القرآن)

11- مفاتیح الجنان، ص 973: (اجمع به الأهواء المختلفة على الحق وأقم به الحدود المعطله)

12- مفاتیح الجنان، ص 973: (اجمع به الأهواء المختلفة على الحق وأقم به الحدود المعطله)

13-  مفاتیح الجنان، ص 973: (اجمع به الأهواء المختلفة على الحق وأقم به الحدود المعطله)

بخش مهدویت تبیان

 

 


منبع: کتاب روح بهار

نویسنده: منیره زارعان




:: برچسب‌ها: عصر انتظار,حجاب فاطمی,نشانه های ظهور,قیام آخرالزمان,مهدویت,
نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : چهارشنبه 91/3/24
<      1   2   3   4   5      >
 
لینک دوستان ما
نویسندگان
آرشیو مطالب
تبلیغات
سایت های مفید