پاداش گریه برای زینب علیهاالسلام از زبان رسول خدا
هنگام ولادت حضرت زینب علیهاالسلام جبرئیل نازل شد و عرض فرمود: «یا رسول اللّه! نام این دختر را زینب بگذار». آن گاه جبرئیل گریست و پیامبر صلی الله علیه و آله از علت گریه او پرسید، پاسخ داد: این دختر از آغاز زندگی تا پایان عمر خویش، با درد و رنج خواهد زیست.
زینب علیهاالسلام در کربلا
بهترین جلوه گاه برای شناخت شخصیت وجودی حضرت زینب علیهاالسلام، حادثه جانگداز عاشورا و اسارت خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله است. برخورد باستمگران زمان که تاریخ جزئیات آن را نیز ثبت کرده، بزرگی دختر امیرم?منان را گواهی میدهد.
او با اجازه شوهر خود، عبداللّه بن جعفر، که به دلیل بیماری و ناتوانی نتوانست به همراه امام حسین علیه السلام برود، به یاری امام خویش شتافت و حتی برای حفظ جان امام سجاد علیه السلام، به مقام وصایت و نیابت ظاهری نایل گردید.
شب عاشورا
از امام سجاد علیه السلام روایت شده است که در شب عاشورا، در خیمهام بودم و عمهام زینب از من پرستاری میکرد. پدرم امام حسین علیه السلام در خیمه خودش مشغول خواندن اشعاری در مذمت دنیا و بیان بی وفایی آن بود. او این اشعار را چندین بار تکرار کرد و من مقصودش را از خواندن این اشعار دانستم، ولی هر گونه بود جلو ترکیدن بغضم را گرفتم. ناگهان عمهام زینب با شنیدن این شعرها بی تاب شد و نزد برادرش دوید و گفت: «آه از این مصیبت! ای کاش مرگ من فرا میرسید».
امام حسین علیه السلام خواهرش را دلداری میداد و ضمن سفارش به بردباری، او را برای روبه رو شدن با مصیبتهای بزرگ آماده کرد.
صبر زینب علیهاالسلام در عاشورا
زینب علیهاالسلام، کوه بردباری است. صبر هم شرمنده اوست که نمیتواند عظمت کار زینب را بیان کند. وقتی در صحنه کربلا نظر میکنیم و برگ برگ خونین عاشورا را ورق میزنیم، شاخه های درخت تنومند صبر زینب علیهاالسلام را در صفحه صفحه این روز هولناک میبینیم.
حضرت زهرا علیهاالسلام پرسیدند: ثواب گریه برای دخترم زینب چیست؟ پیامبر فرمودند: ثواب گریه بر مصیبتهای زینب کبری، مانند ثواب گریه بر برادرش حسین علیه السلام است
زینب علیهاالسلام در عاشورا نه تنها بی صبری نمیکند، بلکه امام حسین علیه السلام را در مصیبتها دلداری میدهد. زمانی که از سنگینی داغ علی اکبر توان حرکت از پاهای مبارک امام حسین علیه السلام گرفته میشود، زینب علیهاالسلام خود را به میدان میرساند و از اندوه برادر میکاهد.
صبر زینب علیهاالسلام در وداع گل میکند، آنجا که کهنه پیراهنی را برای برادر میآورد و میداند که پوشیدن این پیراهن برای چیست.
سخنان زینب علیهاالسلام هنگام شهادت امام حسین علیه السلام
وقتی زینب کبری علیهاالسلام امام و برادر خویش را خسته و زخمی در محاصره دشمنان بی شرم دید که کمر بر قتل او بستهاند، از خیمه بیرون آمد و ابن سعد را مخاطب ساخت و به صورتی تحقیرآمیز به او گفت: «ای پسر سعد! آیا اباعبداللّه الحسین کشته میشود و تو تماشا میکنی؟»
ابن سعد که تا آن لحظه سرمست پیروزی و مغرور ریاست بود، با شنیدن این سخن چنان یکه خورد که گویی پتک آهنین بر سرش زدند. پس بی اختیار گریه کرد، ولی صورتش را برگرداند تا شرمندگی خویش را پنهان کند، ولی چه سود که دنیاطلبی، چشم و گوش آنها را کور و کر کرده و قفلی بر دلهایشان زده بود. در این میان، زینب کبری علیهاالسلام ساکت ننشست و به لشکر دشمن گفت: «آیا میان شما مسلمانی نیست؟» همین دو جمله کوتاه، چنان تزلزلی در ارکان لشکر دشمن افکند که تا پایان عمر ننگینشان اثر آن نمایان بود.
مرثیه های زینب علیهاالسلام در کربلا
عصر عاشورا که خیمهها را آتش زدند، زنان از خیمه بیرون دویدند و زمانی که چشم شان به شهدا افتاد، به صورت خویش زدند و عزاداری کردند. در این حال، زینب کبری علیهاالسلام، با صدایی حزین چنین میگفت: «ای محمد! درود فرشتگان آسمان بر تو باد، این حسین است که به خون خود آغشته شده و اعضای بدنش از هم جدا گشته است.»
شکایت ما به درگاه خدا، پیشگاه محمدمصطفی، علی مرتضی، فاطمه زهرا و حمزه سیدالشهداست. ای محمد! این حسین است که در این دشت روی زمین افتاده و باد صبا بر پیکر او گرد و غبار میافشاند. او را ناپاک زادگان کشتهاند. یاران محمد! آخر اینان فرزندان پیامبرند که همانند اسیران آنان را میبرند.
راوی میگوید: به خدا سوگند زینب علیهاالسلام کاری کرد که هر دشمن و دوستی به گریه افتاد.
او با اجازه شوهر خود، عبداللّه بن جعفر، که به دلیل بیماری و ناتوانی نتوانست به همراه امام حسین علیه السلام برود، به یاری امام خویش شتافت و حتی برای حفظ جان امام سجاد علیه السلام، به مقام وصایت و نیابت ظاهری نایل گردید
بازگشت به مدینه و وفات
زمانی که زینب کبری علیهاالسلام دیوارهای شهر مدینه را میبیند، یاد آن روز میافتد که با برادر و امامش حسین علیه السلام از این شهر خارج میشدند. او به یاد قربانیان کعبه عشق میافتد و جای آنها را خالی میبیند. زینب علیهاالسلام در مدینه مرثیه نمیخواند؛ زیرا هر کس قد خمیده و چهره شکسته او را میدید، بی اختیار اشکش جاری میشد.
مدینه، غرق ماتم و عزا بود و چنان تحوّلی در شهر ایجاد شد که زمینه برای انقلاب بر ضدّ حکومت یزید فراهم گردید. اگر زینب علیهاالسلام پرچمدار رسالت نهضت نبود و خداوند نیز صبر شگفتی به او عنایت نمیفرمود، بعید بود بتواند جان سالم از معرکه کربلا به در برد. از این رو، وقتی توانست بار مسئولیت خویش را به مقصد برد و جنایات امویان را درتاریخ به ثبت برساند، نتوانست مدت زیادی بدون امام حسین علیه السلام در دنیا بماند. این اسوه پایداری، بنابر قول مشهور پس از حدود یکسال و نیم از واقعه کربلا، در شب یکشنبه پانزدهم رجب سال 62 هجری جان به جان آفرین تسلیم کرد.
گریه برای زینب علیهاالسلام
هنگام ولادت حضرت زینب علیهاالسلام جبرئیل نازل شد و عرض فرمود: «یا رسول اللّه! نام این دختر را زینب بگذار». آن گاه جبرئیل گریست و پیامبر صلی الله علیه و آله از علت گریه او پرسید، پاسخ داد: این دختر از آغاز زندگی تا پایان عمر خویش، با درد و رنج خواهد زیست.
گاهی به درد مصیبت شما و زمانی در ماتم مادرش فاطمه، پدرش علی و برادرش حسن مجتبی علیه السلام گریه خواهد کرد. از همه بالاتر، به سختیهای کربلا گرفتار میشود و مویش سفید و قامتش خمیده میگردد.
با شنیدن این خبر همه گریستند. در این حال حضرت زهرا علیهاالسلام پرسیدند: ثواب گریه برای دخترم زینب چیست؟ پیامبر فرمودند: ثواب گریه بر مصیبتهای زینب کبری، مانند ثواب گریه بر برادرش حسین علیه السلام است.
فرآوری : زهرا اجلال
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منبع: سایت حوزه