سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آخرین مطالب
لینکستان
امکانات جانبی

ابزارهای کاربردی

لوگوی دوستان ما
پاورپوینت جنگ نرم
 
سلام به شما بازدید کننده گرامی،دعوت میکنم حتما از آرشیو پر محتوای وبسایت اتصارالحسین(ع)نوشهر دیدن فرمایید

 تبلیغات وبسایت........................  تبلیغات وبسایت

برای ورود به صفحه اصلی وبسایت انصارالحسین (ع) نوشهر ، اینجا را کلیک نمایید.

دونفر بودند دوتادختر که توی حوض خالی میدان شهید مطهری سنگر گرفته بودندو دوروبرشان پر بود از نیرو نه خودی ...هیچ کاری نمی شد برایشان کرد ...خرمشهر تقریبا افتاده بود دست عراقی ها، حلقه محاصره میدان مطهری تنگ تر می شد....رفتیم پشت بام یک ساختمان ، دو نفر بودند ،دوتا دختر که راه عراقی هارا آن همه مدت سد کرده بودند.فشنگ هایشان هم تمام شده بود گویا ...خون خونمان را می خورد ...باید برایشان کاری میکردیم....عراقی ها دیگر شلیک نمی کردند .می خواستند بگیرندشان زنده!...دیگر رسیده بودند به میدان که دوتا صدا آمد.....- تق   .....- تق.....لوله های تفنگ را گرفته بودند سمت همدیگر ..آنها دو نفر بودند...دو دختر .......{-35-}



نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : جمعه 91/4/23


درد، طاقتش را طاق کرده بود. دیگر واقعاً بریده بود. این، سی و هشتمین عملی بود که بر روی او انجام می‏شد. حتی دیگر امکان بی‏هوشی هم نبود و باید مثل دفعه پیش، درد طاقت‏سوز تیغ جراحی را هم تاب می‏آورد. به یاد حرف دکتر افتاد که خیلی خونسرد می‏گفت: «نباید انتظار داشته باشی با این عمل‏ها، مشکلت حل شود؛ این عمل‏ها فقط یک درمان مقطعی است!»
خدایا! چه می‏شد مرا هم با دوستان شهیدم می‏پذیرفتی و از این درد جانکاه... ؛ این جمله هنوز در ذهنش کامل نشده بود که اشک از گوشه چشمش جاری شد و با لحنی عذرخواهانه، آهسته گفت: «الهی! راضی‏ام به رضای تو»؛ اما این درد، آه! با این درد همیشگی چه باید می‏کرد...؟ ناگهان، چشمش به پشت پنجره اتاق عمل افتاد که شعری کوتاه بر آن نوشته شده بود:
«طبیبم گفت دردت را دوا نیست ولی درد مرا درمان حسین است»
بی‏ اختیار، اشک از چشمانش جاری شد. گریست؛ سیرِ سیر؛ به خود آمد؛ احساس کرد آرامش ابدی، همه وجودش را گرفته؛ گویا دیگر دردی هم احساس نمی‏کرد!


جانبازان هم شهیدند؛ آنها شهید زنده اند.

امام خامنه ای





:: برچسب‌ها: تقدیم ,به شهدای, زنده...,, یادگاران جنگ
نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : دوشنبه 91/4/5

فرازی از وصیت‌نامه شهید محمدتقی عباسیون

من می‌روم تا اسلام بماند. تا قرآن بماند، من آگاهانه رفتم و آگاهانه مردم، سپاس خدایی را که مرگ مرا مرگ محمد و آل محمد(ص) قرار داد.




نویسنده : مهدی قاسمی
در تاریخ : دوشنبه 90/12/8
 
لینک دوستان ما
نویسندگان
آرشیو مطالب
تبلیغات
سایت های مفید