منجی گرایی در آئینه دیانت یهود
باورهای یهودی به مساله ظهور منجی، و زمان موعود، در بسیاری از معادلات و رفتارهای سیاسی نقش تعیین کننده ای داشته و منجر به واکنشها و کشمکشهای بسیار این قوم با اقوام و مکاتب دیگر شده است. چرا که از سویی باور آئینی قوم یهود به مساله ظهور موعود از یک حقیقت واحد سرچشمه گرفته، اما از سویی القاء تفکرات یک سویه، مغرضانه، و نژاد پرستانه عالمان و سیاستگذاران این قوم، منجر به گل آلود شدن و تیره گی این اندیشه شده است.
روایت تاریخ به این مهم اذعان دارد که تفکر انتظار در قوم یهود به عنوان یک نگرش بسیط تاریخی در همه ادوار این قومیت به شکلی ظهور و بروز داشته است. از زمانی که قوم بنی اسرائیل زیر یوغ اسارت و بردگی فرعونیان در انتظار حضرت موسی، پیامبر قوم یهود به سر می بردند، تا زمانی که بعد از 300 سال آوارگی و بیابانگردی، در شبه جزیره عربستان و شهر یثرب به عنوان نشانه های جغرافیایی ظهور آخرین پیامبر الهی مسکن گزیدند. هر چند این قومیت در امتحان الهی انتظار این دو پیامبر بزرگ الهی مردود شدند، ولی با این حال همین نگرش تنگ نظرانه را از پیشینیان خود به ارث برده و با جمودی نا آگاهانه و تفکری قشری و کاملا قومی هم اکنون نیز مدعی ظهور یسوع یا همان عیسای نبی می باشند.
در این نوشتار، و آنچه بعد از این خواهد آمد، بر آن شده ایم که تفکرات منجی گرایانه این قومیت را مورد تحلیل و واکاوی قرار دهیم و با بازشناسی تفکرات ناب و اصیل اندیشه های یهود در محور انتظار موعود، دامنه این تفکرات را از آلودگیهای انحراف و بدعت های خود ساخته جدا سازیم. از این رو این نوشتار با رویکرد جریان شناسی تاریخی و دینی در حوزه انتظار تقدیم حضور شما عزیزان خواهد شد.
یهود اعتقادی محکم یافته بود که روزی ناجی او خواهد آمد و به تبع نفوذ اندیشه ”¹نژاد پرستانه”؛ و باور سختی که به آنها احساس ”¹قومی برگزیده”؛ را داده بود، مسیح را تنها نجات دهنده خود می دانست. چنانکه در آثار ”¹دانیال نبی”؛ و دیگر آثار، سخنان بسیاری درباره مکاشفات ویژه و مختصات ناجی موعود آمده است
1- تعاملات تاریخی ظهور موسی(علیه السلام) و قوم یهود:
حضرت موسی بن عمران، از نوادگان حضرت یعقوب(علیه السلام) و از خاندان بنی اسرائیل است؛ بنیاسرائیل در سرزمین مصر زندگی میکردند، آنان از هنگامی در آن جا مستقر شدند، که حضرت یوسف(علیه السلام) پدر و برادرانش را به آن سرزمین دعوت کرد. زندگی «بنی اسرائیل» در سرزمین مصر با احترام و شرافت سپری میشد و جمعیت آنان رو به افزایش بود، اما رفته رفته، برای بنیاسرائیل محدودیت ایجاد کرده، و آنان را ضعیف ساختند. و زمانی که «فرعون» به سلطنت رسید بنیاسرائیل را به شدت خوار و ذلیل ساخت و برای حفظ تخت و تاج خود نوزادهای پسر بنی اسرائیل را می کشت. در این محیط وحشتناک، حضرت موسی(علیه السلام) از پدری به نام «عمران» و مادری به نام «یوکابد» متولد شد. و به لطف خداوند نه تنها ازکشته شدن نجات یافت، بلکه دوران کودکی خود را در کاخ «فرعون» گذراند تا به سن جوانی رسید. آنگاه روانه شهر «مدین» شده و با یکی از دختران شعیب(علیه السلام) ازدواج کرد و پس از حدود ده سال، بار دیگر به سوی مصر آمد، به هنگام بازگشت به مصر در میان راه به پیامبری مبعوث شد. و برای دعوت فرعون به سوی توحید و هدایت قومش مأموریت یافت.(1)
از اولین روزهای حیات یهود و رحلت موسی (علیه السلام) تا زمانی که شهر اورشلیم در سال 70 میلادی توسط رومیها از بین رفت، انتظار ظهور ”مسیح”؛ در بین قوم یهود افزایش می یافت. این انتظار ناشی از پاره ای از آیات تورات بود که نوید ظهور مردی عادل در آخرالزمان را می داد و از سوی دیگر حوادث رفته بر یهود توجه آنان را به این بخش از تورات جلب می کرد. یهودیان آواره و یهودیان فلسطین در اعتقاد به مسیح تفاوتی با یکدیگر نداشتند. آنها معتقد بودند ”مردی از نسل داوود، یا از آسمان فرا خواهد آمد و نخست قوم یهود را از ستم دیگران خواهد رهانید و سپس همه اقوام را به سعادت و صلاح خواهد کشید. ولی ظهور مسیح هنگامی خواهد بود که یهود انسانها را آماده و در خور بیند پس باید به امید ظهور مسیح منتظر، با زهد زیست. (2)
یهود اعتقادی محکم یافته بود که روزی ناجی او خواهد آمد و به تبع نفوذ اندیشه "نژاد پرستانه”؛ و باور سختی که به آنها احساس ”قومی برگزیده”؛ را داده بود، مسیح را تنها نجات دهنده خود می دانست. چنانکه در آثار ”دانیال نبی”؛ و دیگر آثار، سخنان بسیاری درباره مکاشفات ویژه و مختصات ناجی موعود آمده است.
اخبار رسیده از طریق تورات و دیگر انبیای بنی اسرائیل حکایت از آن می کند که نوید دستیابی به "مدینه فاضله دینی”؛ به صورت تام و تمام به یهود داده نشده است بلکه، آنها می باید ضمن اقرار آوردن به بعثت موسی (علیه السلام) و عمل به احکام و فرمانهای او منتظر فرا رسیدن لحظه ظهور منجی شوند و با گردن نهادن به فرمان تورات، در زمره منتطران موعود قرار گیرند، نکته قابل توجه آن است که در میان آثار آنان مشخصات کامل ناجی و مختصات عصری که او در آن قیام خواهد کرد آمده بود، با همه ویژگی های شهر و سرزمینی که بعد از ظهورش به وجود خواهد آمد.
2- بررسی نظریه و رفتار شناسی انتظار موعود در قوم یهود
به عقیده ویل دورانت ،«دورنمایی از این جهان نوین و ظهور مسیحا، چنانکه در آثار دانیال و دیگر نویسندگان هم سلیقه او مسطور است از بیان این معنی که در آخر الزمان، حق تعالی جهان را دگرگون خواهد فرمود و صلحا و ابرار، از ظلمه و اشرار جدا خواهند شد. و این روزگار پر از ظلم و ... به پایان خواهد رسید» (3). در متون عهد عتیق و بشارت های پیامبران بنی اسرائیل به استعاره از شخصی خبر دادند که برخی از آرزوهای قوم یهود در را برآورده می سازد که جامعه یهودی از آن به عنوان منجی یاد می کردند. در سفر اعداد نیز به استعاره از طلوع ستاره ای از سلاله ی یعقوب و عصایی که پس از برخاستن فتنه گران را هلاک خواهد ساخت، خبر داده شده است.
مسیحایی که جامعه یهودی انتظار میکشد، منجیای است که به خونخواهی یهودیانی که اسیر گشته، رنج کشیده و کشته شدهاند، به پا میخیزد و آرزوی دیرینهی جامعهی یهودی، پیامبران و پادشاهانش را برآورده میسازد و دشمنان و فاسدان را هلاک می سازد. او با شمشیر خود، طعمِ تلخِ قهرِ خداوند را به دشمنان چشانیده و با وقار و شکوه، تاج پادشاهی را بر سر گذاشته و همگی را تحت فرمان خود بیرون میآورد. آن تجلی غرور قوم یهود در مقابل تمامی ذلتها و خفتهای کشیده و شکستها و امیدهای به یأس نشسته است.
مستر هاکس نویسنده معروف کتاب «قاموس مقدّس»، قبل از اینکه به مساله ظهور منجی و سیر بپردازد ؛ درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش «منجی بزرگ جهانی» در میان قوم «یهود» چنین می نویسد:
«عبرانیان منتظر قدوم مبارک «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند، و وعده آن وجود مبارک... مکرّراً در «زبور» و کتب انبیا، علی الخصوص، در کتاب «اشعیا» داده شده است. تا وقتی که «یحیای تعمید دهنده» آمده، به قدوم مبارک وی بشارت داد، لیکن «یهود» آن نبوآت (پیشگوییها) را نفهمیده با خود همی اندیشیدند که «مسیح» (سلطان زمان) خواهد شد، و ایشان را از دست جور پیشگان و ظالمان رهایی خواهد داد، و به اعلا درجه مجد و جلال ترقّی خواهد کرد». (4)
در متون عهد عتیق و بشارت های پیامبران بنی اسرائیل به استعاره از شخصی خبر دادند که برخی از آرزوهای قوم یهود در را برآورده می سازد که جامعه یهودی از آن به عنوان منجی یاد می کردند. در سفر اعداد نیز به استعاره از طلوع ستاره ای از سلاله ی یعقوب و عصایی که پس از برخاستن فتنه گران را هلاک خواهد ساخت، خبر داده شده است
نویسنده کتاب «قاموس کتاب مقدس» در کتاب خود از علویان، زبان به شکایت میگشاید که دعوت عیسای مسیح را بعد از آن همه اشتیاق و انتظار، سرانجام نپذیرفتند و او را مسیح واقعی نپنداشتند و او را با مسیح موعودی که سلطان زمان خواهد بود و منجی واپسین و مژدهاش را کتاب مقدسشان داده بود و سالها در انتظارش در التهاب سوزان لحظه شماری میکردند، مطابق نیافتند، از این رو، با او به دشمنی برخاستند، حتی وی را جنایتکار به ملت اسرائیل و تعالیمش را ضد آرمان اساسی کتاب مقدس و «عهد عتیق» (تورات و ملحقات آن) دانستند ، ناچار به محاکمهاش فراخواندند و به اعدام محکومش کردند. و مسیحیان ، با این که حضرت عیسی (علیهالسلام) را «مسیح موعود» یهودیان دانستند، چون نسبت به پیروی او احساس ناتمامی میکردند، یکباره امیدشان از «زمان حال» برکنده شد، حماسة انتظار را از سرگرفته و در انتظار «مسیح» و بازگشت وی از آسمان در پایان جهان نشستند.(5)
با این همه مشهود است که این نوع دکترین انتظار در اندیشه های قوم بنی اسرائیل، حکایت از باورهای نژاد پرستانه ایست که با گوشت و خون و پوست قوم یهود در هم آمیخته و حتی منجی آخرالزمانی قوم یهود هم به ناچار حتما باید از طبقه اشراف وبزرگان بنی اسرائیل باشد.
با این که نشانه های یافته شده در تورات، با دو پیامبر وعده داده شده حضرت عیسی و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) در تاریخ یهود کاملا منطبق بود ،باز هم نتوانست شعله ناسیونالیسم دینی را در یهود فرو نشانده و آنها را از عناد و لجبازی باز دارد.در نتیجه اخلال در امر تبلیغ دین راستین در قوم یهود با موانعی رو برو شد که حتی پیامبران اولوالعزم را از گزند خویش مصون نمی گذاشت. نمونه این رفتارها را می توان به خدعه ها و مانع تراشیهای مکرر در مقابل رسالت حضرت عیسی ،به قتل رساندن 70 پیامبر از بنی اسرائیل در یک شبانه روز،و دسیسه چینی برای به قتل رساندن پیامبر اسلام اشاره نمود. جالب توجه اینست که قرآن کریم قوم یهود را اولین قوم در عرصه انتظار پیامبر آخرالزمانی معرفی میکند . بنابر روایت قرآن با اینکه قوم یهود از300 سال قبل از بعثت با بررسی نمودن محدوده جغرافیایی ظهور آخرین پیامبر از صحرای سینا به سرزمین عربستان مهاجرت کرده ودر نزدیکی یثرب ساکن شده بودند، به محض اینکه مشاهده نمودند که نشانیهای پیامبر آخرالزمان در کودکی عرب و غیر اسرائیلیست از همان طفولیت نقشه قتل رسول خدا را پایه ریزی کردند که آیاتی از قرآن کریم به این مهم اشاره دارد.
پی نوشتها:
1- آشنایی با معارف قرآن تفسیر موضوعی1- قصههای قرآن، ص205وص206
2- تاریخ جامع ادیان- جان ناس- ص 641.
3- خورشید مغرب، محمدرضا، حکیمی، ص56.
4- قاموس کتاب مقدس- مستر هاکس- ص806 و ص219
5- مراجعه شود به قران کریم سوره بقره آیات 83-92
سید حامد حسینی
بخش مهدویت تبیان