چشم بد دور، عمرتان بسیار کس نبیند ملالتان آقا! ما نمردیم خون دل بخوری تخت باشد خیالتان آقا!
*** چیست روباه در مصاف شیر؟! چه نیازی به امر یا گفته؟! تو فقط ابرویی به هم آور میشود خواب دشمن آشفته *** هست خاموشیات پر از فریاد در تو آرامشی است طوفانی «الذی انزل السکینه» تو را کرده سرشار از فراوانی *** واژهها از لبت تراویدند پرصلابت، پرعاطفه، پرشور آفریدند در دل مردم عزت، آمادگی، حماسه، حضور *** این حماسه همه ز یمن تو بود گرچه از آن مردمش خواندی رهبرا! تا ابد ولی محبوب در دل عاشقان خود ماندی *** سهم دلدادگان تو سلوی قسمتِ دشمنان تو سجیل رهبری نیست در جهان جز تو که ز امت چنین کند تجلیل *** نسل سوم چو نسل اول هست با شعف با شعور با باور جاری است انقلاب چون کوثر هان! «فصل لربک وانحر» *** گرچه در باغ سینهات داری لطفها، مهرها، محبتها گفتی اما نمیروی چو حسین تا ابد زیر بار بدعتها! *** ناگهان در نماز جمعه شهر عطر محراب جمکران گل کرد بغض تو تا شکست بر لبها ذکر یا صاحب الزمان (عج) گل کرد *** جان ایران! چه شد که جانت را جان ناقابلی گمان کردی؟! آبروی همه مسلمانان اشک ما را چرا درآوردی؟! *** جسم تو کامل است، ناقص نیست میدهد عطر یک بغل گل یاس دستت اما حکایتی دارد... رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس!
تمام حقوق این وب سایت و مطالب آن متعلق به انصار الحسین (ع) نوشهر می باشد و کلیه کدنویسی های ثانویه آن توسط ""مهدی قاسمی"" نگاشته شده است.
.
گرافیک قالب توسط : تم دیزاینر